با سلام از وقتی با خبر شدم قراراست نهم بهمن ماه، سومین مجمع دانش آموختگان برگزار شود، بی صبرانه منتظر فرارسیدن این روز بودم تا بار دیگر بتوانم دوستان عزیزم را زیارت نمایم. اما متأسفانه دقیقا دو روز قبل از روز موعود، حادثه ای برایم اتفاق افتاد که از من سلب توفیق نمود و نتوانستم در مجمع شرکت کنم، هر چند که در حکمت خدا شکی نیست و او را بسیار شاکرم ولی از دوستانی که با اصرار من سختی راه را به جان خریدند و در این روز در دانشکده حاضر شدند، صمیمانه تشکر و قدردانی می نمایم. از مدیر محترم وبلاگ و دیگر خواهران وبرادرانی که در این گردهمایی شرکت کرده اند،تقاضا دارم، طی گزارش ها و عکس هایی من و دیگر دانش آموختگانی که به دلایل مختلف، نتوانستند در مجمع حضور داشته باشند را بیشتر در جریان برنامه های آن روز قرار دهند تا شاید کمی از دلتنگی مان کاسته شود. التماس دعای مخصوص از همه ی شما عزیزان [ چهارشنبه 93/11/15 ] [ 7:45 صبح ] [ بی بی طاهره رحمن پناه (80) ]
امیدوارم این خاطره بدآموزی نداشته باشد! با اینکه بچه درسخون بودیم و کار مثبت فرهنگی هم زیاد می کردیم ولی یه وقتایی شیطنتمون هم گل می کرد!!! یکی از اون کارای شیطنت آمیز، تشکیل دادن گروه چهار نفره ی "سرّ" بود که به نظرم اگه الان لو بره اشکال نداره آخه از تاریخ مصرفش سالها گذشته. اعضای این گروه رو، من و سه تا از دوستان(ورودی 80-81-82) تشکیل می دادیم و چون از سه کلاس موجود آنوقت خواهران عضو داشتیم، گرو ه جامع و کاملی بود. ادامه مطلب... [ سه شنبه 93/10/16 ] [ 7:38 عصر ] [ بی بی طاهره رحمن پناه (80) ]
به نام خدا وقتی در و دیوار خاطره می شود..... زمان:سال تحصیلی82-81 مکان: دانشکده علوم قرآنی مشهد موقعیت: خیابان شهید صابری- پشت بیمارستان امام رضا(ع). ساختار مقطعی: ساختمان دانشکده که در واقع دارای پنج واحد آپارتمانی بود بدین نحو تقسیم بندی شده بود: پیلوت: محل برگزاری همایش ها، سخنرانی ها و البته کمی هم تحصن. واحد 1(چندتا پله به پایین می رفت که زیرزمین بود و به حیاط هم راه داشت.): خوابگاه خواهران ورودی81. واحد2(اولین پاگرد پله های سمت بالا): قسمت اداری دانشکده. واحد3(دوتا پاگرد بعد از دومی): محل تشکیل شدن کلاسهای خواهران ورودی های 80و81. از آنجا که تعداد خواهران ورودی 81 بیشتر از 80 ی ها بود، کلاس هاشون در حال و پذیرایی و کلاس های هشتادی ها هم در اتاق بزرگه تشکیل میشد. اتاق کوچکه هم اتاق خانم فتاحی بود که کارهای تایپی و کامپیوتری دانشکده رو انجام می دادن. واحد4(دو تا پاگرد بعد از سومی):خوابگاه خواهران ورودی 80. واحد5(دو تا پاگرد بعد ازچهارمی): محل تشکیل شدن کلاس های برادران ورودی 80و81. و امّا... پرشورترین روزهای زندگی مون رو توی این فضا گذروندیم، راه پله ها با اینکه کمی تنگ و پیچ در پیچ بود(به خاطر طرح شکسته ی ساختمان)، روزانه شاهد تعداد زیادی دانشجو بود که با هدف یا بی هدف(فقط برای گذروندن ساعت تفریح بین کلاس ها) به بالا و پایین می رفتند. ولی... تو همین راه پلّه ها به همت جناب آقای جوادآهی(از برادرای پرتلاش ورودی81) بسیج رو تشکیل دادیم، عضوگیری کردیم، اعضای شورا مشخص شدن و کلی فعالیت مثبت انجام دادیم. خلاصه... اینجوری شد که بسیج به عنوان یک نهاد رسمی در دانشکده تازه تأسیس شکل گرفت و آغازی شد برای فعالیت های خارج از درس و بحث بسیاری از بچه های پرانرژی و باصفای خودمون... " یادش بخیر" [ دوشنبه 93/10/8 ] [ 9:34 صبح ] [ بی بی طاهره رحمن پناه (80) ]
[ چهارشنبه 93/8/28 ] [ 11:9 صبح ] [ بی بی طاهره رحمن پناه (80) ]
واسه ما که جشن فارغ التحصیلی نگرفتن، از این هاهم ندادن اما خوشا به حال اونایی که....
کلیدواژه ها:
[ سه شنبه 93/7/29 ] [ 9:52 عصر ] [ بی بی طاهره رحمن پناه (80) ]
هر چند که از روزهای تحصیل در دانشکده واسه ما که اولین ورودی بودیم، خیلی سال میگذره، ولی خاطرات شیرین اون روزها هیچ وقت از ذهنمون پاک نمیشه. یکی از خاطرات به یادماندنی، سفر دو روزه ای بود که 9و 10 خرداد ماه 81 رفتیم. دو تا مینی بوس از اون هیونداهای خیلی شیک، دانشکده گرفته بود، یکی ما سوارش بودیم، یکی هم آقایان ورودی 80 و دکتر علوی(ره) و استاد کبیریان و آقای غنی زاده و یک نفر هم از اوقاف، برنامه ریزی خوبی داشتن، ابتدا رفتیم نیشابور، یک روز اونجا بودیم وحسابی از مناطق دیدنیش لذت بردیم. بعد از نیشابور رفتیم کاشمر، یک شب و یک روز هم در آنجا توقف داشتیم. ادامه مطلب... [ یکشنبه 93/7/27 ] [ 1:29 عصر ] [ بی بی طاهره رحمن پناه (80) ]
سالروز شهادت امام جواد(ع) را تسلیت عرض می نمایم. یکی از مناجاتهای ایشان که برای طلب خیر می باشد: بار خدایا در مورد آنچه از تو طلب خیر نمودم پرچم پیروزی و نیکی را به من عطاء فرما و درباره ی آنچه تو را خواندم از غنیمت فراوان برخوردار کن، ادامه مطلب... [ چهارشنبه 93/7/2 ] [ 8:10 عصر ] [ بی بی طاهره رحمن پناه (80) ]
اینم چندتا اصطلاح قشنگ مشهدی دیگه: · نارنجک = نان خامهای · دُوری = سینی گرد(تلفظ آن مثل "دور" در دور زدن میباشد ) · یاد دِشتَن(داشتن) = بلد بودن ادامه مطلب... [ سه شنبه 93/7/1 ] [ 3:58 عصر ] [ بی بی طاهره رحمن پناه (80) ]
ادامه ی قسمت قبل... برخی کلمات و اصطلاحاتمشهدی، به همراه معنی آنها را در زیر مشاهده میکنید: · سَرکن = تراش · پاک کن = مدادپاک کن · لِمَشت = کثیف · خسور=پدر زن (پدر شوهر( · خوش = مادر زن (مادر شوهر ادامه مطلب... [ پنج شنبه 93/6/27 ] [ 8:11 عصر ] [ بی بی طاهره رحمن پناه (80) ]
سلام حتما همه ی شما عزیزان در دوران دانشجویی در صورتیکه مشهدی نبودین، مختصری با لهجه ی زیبای مشهدی آشنا شدین. اما قصد دارم در این زمینه بیشتر آشناتون کنم... دکتر تقی وحیدیان کامیار، محقق و استاد دانشگاه جندی شاپور اهوازو دانشگاه فردوسی مشهد: نزدیکترین گویش به فارسی معیار، گویش مشهدی است، به طوری که اصیلترین و ریشهدارترین فارسی را میتوان از مردم این شهر شنید. برخلاف تصور عامه که ریشههای زبان فارسی را از فارس و شیراز میدانند، فارسی دری اصیل از توس قدیم، نیشابور و مشهد کنونی انتشار یافته است. تقی کامیار همچنین علت تحت تأثیر قرار گرفتن لهجه مشهدی از فارسی معیار را مرتبط با تفاوتهای اندک آن با فارسی معیار میداند واظهار می دارد: لهجههایی مانند اصفهانی، یزدی، شیرازی و ... تفاوتهای ساختاری با فارسی معیار دارند، در حالی که در گویش مشهدی تنها در برخی آواها و تکیهها با فارسی معیار متفاوت است. ادامه مطلب... [ دوشنبه 93/6/17 ] [ 3:7 عصر ] [ بی بی طاهره رحمن پناه (80) ]
|
||