سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک روز، یک حدیث
تلاوت برگزیده
تلاوت برگزیده
ابراهیم عقیلی
ورودی 94


سورۀ انعام | آیه 59
به همراه تحلیل استاد ابوالقاسمی


بارگذاری

-----------------------------------------------
تلاوتهای مورد علاقتون رو به
razavyoon@chmail.ir
ارسال کنید. البته تلاوتهای اساتید
و دانشجوهای خودمون اولویت داره.


.:: بایگانی تلاوت ها ::.
تصویر برگزیده
تصویر برگزیده
-----------------------------------------------
تصاویر خاطره انگیزتون رو به
razavyoon@chmail.ir
ارسال کنید تا تو این بخش قرار بگیره.

خبرگزاری دانشجو در آستانه انتخابات ریاست جمهوری خرداد 92 کلیپ های طنزی با مضمون شوخی با کاندیداهای این انتخابات تحت عنوان «دکتر سلام» تهیه و منتشر می کند که در نوع خود جالب توجه است.

مجموعه طنز انتخاباتی «دکتر سلام» - قسمت اول

مجموعه طنز انتخاباتی «دکتر سلام» - قسمت دوم

مجموعه طنز انتخاباتی «دکتر سلام»- قسمت سوم

قسمت چهارم طنز انتخاباتی «دکتر سلام»


کلیدواژه ها: سیاسی(3)،

[ دوشنبه 92/2/16 ] [ 11:20 عصر ] [ هادی فرخنده نژاد (82) ]

ساعاتی پیش شایعه ای در شبکه پیامکی کشور دست به دست می شود که حاکی از محاصره حرم حضرت رقیه(س) به دست وهابیون است؛ شایعه ای که البته دروغی بیش نیست زیرا تروریست های سلفی و تکفیری، بیشتر در شهرهای دورافتاده و صدها کیلومتر دورتر از دمشق فعالیت های پراکنده دارند و دسترسی آنان به مرکز پایتخت در شرایط کنونی محال است.

حرم حضرت رقیه(س) بر خلاف منطقه زینبیه و حرم حضرت زینب(س) که تا حدودی در حومه شهر دمشق واقع است و برخی خطرات آن را تهدید می کند، دقیقاً در بازار منطقه قدیمی مرکز شهر و نزدیک مسجد جامع اموی قرار دارد که امن ترین نقطه سوریه به شمار می آید که در کنترل کامل ارتش و نیروهای امنیتی سوریه و گردان حضرت اباالفضل العباس(ع) قرار دارد.

اگرچه قرائت دعا و قرآن و نذر و نیاز برای رهایی اماکن مقدسه در کشور سوریه از خطر تعرض گروهک های تکفیری، عملی لازم و خداپسندانه است اما پیامک شایعه محاصره حرم حضرت رقیه(س) که با چاشنی نذر و قرائت برخی سوره های قرآن و ادعیه خاص همراه است، دروغی است که طی ساعات اخیر در شمارگان چند میلیونی در شبکه تلفن همراه کشور دست به دست می شود و منبع تولید این شایعه هم مشخص نیست.

این در حالی است که هیچ رسانه و منبع موثقی تا کنون چنین خبری مخابره نکرده و طبق اطلاعات دریافتی خبرنگار مشرق، هیچ گونه خطری، حرم مطهر حضرت رقیه (س) را تهدید نمی کند و این آستان مقدس در امنیت کامل قرار دارد.

پشت پرده پیامک درباره حرم حضرت رقیه (س)

به گزارش جهان، پس از انتشار این پیامک، یکی از مسئولان و متولیان آستان مقدس حضرت رقیه (س) با سایت شیعه‌آنلاین تماس گرفته و ضمن تکذیب مضمون پیامک اخیر، پشت پرده و علت انتشار این‌گونه پیامک‌ها را عنوان کرده است.

وی در این‌باره گفته است: هر از چند گاهی یک بار پیامکی با مضمون تهدید و یا به خطر افتادن حرم حضرت رقیه (س) در میان مردم به طور گسترده منتشر می شود. تا به حال منبع اصلی ساخت و انتشار این پیامک‌ها مشخص نشده اما به نظر می‌رسد وهابیون دست به چنین اقدامی می‌زنند.

وی در مورد علت ساخت و انتشار این پیامک‌ها نیز اظهار کرده است: حرم حضرت رقیه (س) تنها حرم مطهری است که در خارج از خاک جمهوری اسلامی ایران به طور کامل توسط گروهی ایرانی اداره می‌شود و در واقع ایرانیان متولی آن هستند و دست‌اندرکاران آستان مقدس به شمار می‌روند.

این عضو آستان مقدس حرم حضرت رقیه (س) در ادامه افزوده است: بدون شک وهابیون از اداره شدن آستان مقدس حرم حضرت رقیه (س) توسط ایرانیان ناراحت و ناراضی هستند و مایلند که مدیریت این مکان از دست ایرانیان خارج شود. از همین رو هر از چند گاهی چنین پیامک‌هایی را ساخته و به طور گسترده منتشر می‌کنند تا به افکار عمومی القاء کنند که به خطر افتادن حرم حضرت رقیه (س) به خاطر ضعف در مدیریت است؛ لذا باید دست‌اندرکاران و متولیان آن تغییر یابند.


وی در پایان خاطرنشان کرده است: به رغم وضعیت نسبتا نامناسب امنیت در دمشق اما زائران و عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و دلباختگان این بانوی سه ساله همچنان به زیارت حرم حضرت رقیه (س) می‌روند و آستان مقدس هم مانند گذشته و به طور طبیعی برنامه‌های فرهنگی خود را دنبال و برگزار می‌کند که این مساله، خشم وهابیون را برانگیخته است.


کلیدواژه ها:
[ دوشنبه 92/2/16 ] [ 10:46 عصر ] [ هادی فرخنده نژاد (82) ]

یا زهرا سلام الله علیها

در سال 53 هجری ، حجر بن عُدَی یکی از صحابه و شیعیان فداکار و عالی مقام حضرت علی( ع) ، به دستور معاویة بن ابی سفیان در « مرج عذراء » در 36 کیلومتری شرق دمشق که امروزه در زبان محلی به « عَدْراءِ » معروف است . به شهادت رسید. 

 مرج عذرا نخست توسط حجر بن عدی فتح و مردم آن به اسلام گرویدند و سرانجام نیز خود به علت آزادگی و استواری در اعتقادات خود در این مکان شهید شد . مزار این صحابی راستین پیامبر خدا ( ص ) و پیرو حقیقی علی (ع) همواره از سوی مسلمانان و بویژه شیعیان زیارت می شود .  

حجر بن عدی بن معاویة بن جبله به رغم کمی سن ، جزو کبار و فضلای صحابه محسوب می شد . وی محضر پیامبر خدا (ص) را جز چند سال درک نکرد و پس از رحلت آن حضرت به علّت اعتقادی که به نص و ولایت امام علی ( علیه السلام ) داشت ، همراه قبیله خود « کنده » از بیعت با خلیفه وقت سرپیچید . در دوران سه خلیفه نیز چندان نقش و اثری از او در حیات سیاسی اجتماعی اسلام جز یک مورد ـ در لشکر کشی به جلولاء ـ که فرماندهی جناح چپ سپاه مسلمین را بر عهده داشت و نیز فتح مرج عذرا در شام گزارشی نیست. 

حجر در دوران خلافت علی ( ع ) نقش مؤثری در حکومت آن حضرت داشت. در جنگهای جمل و صفین امیر و فرمانده نیروهای قبیله کِنده بود و در رکاب امیرالمؤمنین فداکاری ها و جانفشانی های فراوانی کرد . در جنگ نهروان نیز فرماندهی جناح چپ سپاه امام را بر عهده داشت . در دوران خلافت معاویه ، این صحابی شجاع همواره به عنوان یکی از شیعیان علی ( ع ) از اعتبار ویژه ای برخوردار و به علت کثرت عبادت و نماز و زهد و تقوی زبانزد خاص و عام بود . اعتبار و احترام دینی و مذهبی حجر در جامعه از یک طرف و اعتراض جدّی و تعرض او به معاویه و بویژه والی فاسق وی درکوفه ـ مغیرة بن شعبه ـ از طرف دیگر ، برای معاویه و والی انتسابی او خطر ساز بود. 

هنگامی که مغیره با ناجوانمردی تمام در مسجد کوفه به علی ( ع ) دشنام می داد و کسی را یارای اعتراض نبود ؛ حجر بن عدی با صلابت و شجاعت تمام به او پرخاش کرد .  
هنگامی که زیاد بن ابیه یا به عبارتی زیاد بن سفیان به حکومت کوفه رسید و دشمنی خود با شیعیان علی ( ع ) را آشکار کرد ، حجر همچنان حمایت خود از امام را ادامه می داد .  

او همواره از خطری که حجر، خلافت بنی امیه را تهدید می کرد در هراس بود، ابتدا سعی کرد تا به وسیله مصلحان و یا متمایلان به شیعه با تطمیع و تهدید، حجر و یارانش را آرام سازد . ولی نتیجه ای نگرفت سرانجام، زیاد، حجر را به همراه تعدادی دیگر از شیعیان سرسخت دستگیر کرد و سایر پیروانش را نیز مورد تهدید قرار داد که همگی آنان حجر را رهاکردند. دستگیری حجر بن عدی با توجه به اعتبار مذهبی و سیاسی که در جامعه داشت کاری سهل نبود و باید زیاد، مستمسکی قوی برای دستگیری و حتی قتل او می یافت لذا بزرگان کوفه را جمع کرده و از آنان خواست تا اتهاماتی علیه او رائه کنند؛ ایشان نیز نامه ای به معاویه تنظیم کرده و اتهاماتی را به حجر بستند که نظر زیاد را تأمین نکرد لذا زیاد اتهامات زیر را شخصاً تنظیم کرد :  
1 ـ حجر پیمان خود با خلیفه را شکسته است .  
2 ـ به خلیفه دشنام می دهد .  
3 ـ مردم را به خلع خلیفه و پیمان شکنی با او تحریک می کند .  
4 ـ باعث ایجاد اختلاف در جامعه شده است .  
5 ـ حجر به خدا اعتقاد ندارد. 

زیاد سرانجام حجر و چهارده تن از یاران او را به همراه این شهادت نامه کذایی و مجعول که کفر حجر و یارانش را ثابت می کرد به شام فرستاد. هفت نفر به وساطت بزرگان و مصلحان قوم خویش مورد شفاعت قرار گرفته و آزاد شدند. به حجر و هفت تن باقیمانده گفته شد تا با دشنام دادن به علی( ع ) ـ در ملاء عام ـ جان خود را نجات دهند.  

به روایت مسعودی، حجر و یارانش گفتند به خدا سوگند! ضربه های شمشیر از آنچه که ما را بدان می خوانید گواراتر و دیدار و لقاء خدا و رسول(ص) و وصیّ او بر ما از داخل شدن در آتش بهتر است .  
آنگاه مأمور معاویه آنان را یکی پس از دیگری گردن زد. حضرت علی ( علیه السلام ) به حجر فرموده بود: تو را چه می شود اگر به بیزاری و دشنام نسبت به من دعوت کنند؟ حجر پاسخ داد : به خدا سوگند ! اگر با شمشیر قطعه قطعه ام کنند و بسوزانند آن را بر این کار ترجیح می دهم. افرادی که به شهادت رسیدند عبارت بودند از:  
1 ـ حجر بن عدی .  
2 ـ شریک بن شداد حضرمی .  
3 ـ صیفی بن شبل شیبانی .  
4 ـ قبیصه بن صبیعه عیسی .  
5 ـ محرز بن شهاب فهری .  
6 ـ کدام بن حیان .  
7 ـ عبدالرحمان بن حسان . 

وی در زمان مرگ ابوذر در ربذه حاضر بود. در حوادث زمان خلافت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، نیز حجر بن عدی نقش فعالی داشت.  وقتی "ابوموسی اشعری" نمی‌گذاشت مردم کوفه، در جنگ جمل، به یاری علی (علیه‌السلام) بروند، "حسن بن علی" (علیه‌السلام) و "عمار یاسر" به مسجد رفتند و ابوموسی را بیرون کردند و با مردم سخن گفتند؛ سپس حجربن عدی کندی که از افاضل اهل کوفه بود برخاست و مردم را به یاری علی (علیه‌السلام) فرا خواند. 

زمانی که ربودن زیورهای یک زن مسلمان و یک زن ذمّی به وسیله سپاه معاویه را به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) گزارش دادند، سخت بر او دشوار آمد و برخاست، به نخیله رفت و خطب? مشهور «جهادیه» را ایراد کرد. سران کوفه همه اعلام آمادگی کردند. ولی مردم بسیج نشدند. حجر بن عدی به امیرالمؤمنین گفت:‌  «ما همگی آماد? رفتن به جنگ هستیم. از هیچ چیز باک نداریم. اما شما هم مردم را به رفتن جنگ مجبور کنید، و در میان آنان بانگ دهید که هر کس به جنگ حاضر نشد کیفر خواد دید». 
  
حجربن عدی نخستین کسی بود، که پس از صلح امام حسن(ع) با معاویه، حضرت را به بازگشت به جنگ فرا خواند و گفت:  «یابن رسول الله، آرزو می‌کردم که پیش از دیدن چنین روزی بمیرم، ما را از عدل بیرون آورده به جور وارد کردی، حقی را که داشتیم پشت‌سر گذاشتیم، در باطلی درآمدیم که از آن می‌گریختیم، و پستی را از خودمان به خود بخشیدیم، و فرومایگی را پذیرفتیم که سزاوار آن نبودیم». 
  
سخن حجر بر امام حسن (علیه‌السلام) بسی گران آمد و در پاسخ او فرمود:  «من خواست اکثریت مردم را در صلح دیدم، دانستم که از جنگ اکراه دارند، دوست ندارم آنان را به چیزی که اکراه دارند، مجبور کنم. به منظور حفظ شیعیان خود از کشته شدن، مصالحه کردم، و به نظرم رسید که این جنگ­ها را برای روزی مناسب واگذارم، زیرا خدا در هر روزی شأنی دارد». 
  
هنگامی که "زیادبن ابیه" والی کوفه شد، حجر را فرا خواند و گفت: «می‌دانی که من تو را می‌شناسم، من و تو هر دو چنان که می‌دانی یک عقیده داشتیم، و منظورش دوستی علی(ع) بود، اکنون وضع عوض شده است، ترا به خدا سوگند می‌دهم مبادا کاری کنی که ناچار شوم خون ترا بریزم، زبانت را نگهدار و از خانه‌ات بیرون نیا، هم? نیازها و خواسته‌هایت را برآورده می‌کنم. و تو را از این مردم فرومایه پرهیز می‌دهم و برحذر می‌دارم، مبادا اندیشه‌ات را سست کنند و به کاری وادارند که باعث خفت و خواریت در نزد من شود.» 
  
حجر گفت: حرفت را فهمیدم و به خانه رفت.  روزی حجر به "عمرو بن حریث" جانشین زیاد، در یکی از خطبه‌های نماز جمعه، سنگ انداخت و او را از منبر پایین آورد. عمرو به زیاد نوشت: اگر به کوفه نیاز داری شتاب کن. زیاد به سرعت خود را به کوفه رساند و از حجر خواست تا از او عذرخواهی کند. آن گاه مأموران خود را فرستاد که او را بیاورند. حجر با کسانی که در خانه‌اش بودند با آن مأموران جنگید. سپس آن افراد پراکنده شدند، مأموران او را گرفتند و به نزد زیاد بردند. زیاد گفت: وای بر تو ای حجر، این چه کاری است که می‌کنی؟ حجر گفت: من بر بیعت خود با معاویه هستم و آن را نشکسته‌ام. زیاد هفتاد نفر از بزرگان و سران کوفه را فرا خواند و از آنان خواست گواهی خود را علیه حجر و یارانش بنویسند. سپس حجر و یارانش را به نزد معاویه اعزام کرد. 

  معاویه گفت: آنان را به مرج عذراء ببرید و در آنجا بکشید. چون بدان جا رسیدند حجر گفت: این روستا چه نام دارد؟ گفتند: عذراء، گفت: ‌الحمدلله، به خدا من نخستین مسلمانی هستم که سگ‌های این روستا در راه خدا به من پارس کردند، و امروز مرا با غل و زنجیر بدین جا آورند. 

  هر نفر را به یکی از مردم شام دادند که بکشد. حجر را به شخصی از حمیر دادند. حجر گفت: بگذار دو رکعت نماز بخوانم. به او اجازه داد. حجر وضو گرفت و دو رکعت نماز گزارد و آن را طولانی کرد. به او گفتند: از ترس مرگ نمازت را طولانی کردی؟ گفت:  «هرگز وضو نگرفته‌ام، مگر این که با آن نماز به جای آورده‌ام، و هرگز نمازی بدین سبکی و شتاب نخوانده‌ام و اگر هم بترسم بعید نیست، زیرا شمشیری آخته و کفنی آماده و گوری کنده شده در برابر خود دیده‌ام.» 

منابع: 
دایره المعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر حاج سید جوادی و دیگران، قم، شهید سعید محبی، چاپ اول، 1376. 
ابن اثیر ، الکامل فی التاریخ. 
فضل بن حسن طبرسی ، مجمع البیان. 
علی بن حسین مسعودی ، مروج الذهب. 
تاریخ طبری. 
ابن واضح یعقوبی ، تاریخ یعقوبی. حجت الاسلام مجتبی مظلومی


کلیدواژه ها:
[ یکشنبه 92/2/15 ] [ 12:1 عصر ] [ سیده فاطمه موسوی (81) ]

ضمن گرامیداشت سالروز شهادت استاد مطهری

هفته معلم بر شما طلایه داران علم و دانش و مرزبانان فکر و اندیشه گرامی باد


کلیدواژه ها: هفته معلم(1)،

فراخوان


کلیدواژه ها: نگارش مقاله(6)،

[ دوشنبه 92/2/9 ] [ 11:4 عصر ] [ سیده فاطمه موسوی (81) ]

در راستای همایش پژوهش‌ های قرآنی سی امین دوره مسابقات بین ‌المللی قرآن کریم، نشست علمی بررسی سبک زندگی اسلامی با همت مدیریت پژوهش و فناوری دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد و با هدف تبیین ابعاد موضوع سبک زندگی اسلامی برگزار شد.

ادامه مطلب...

کلیدواژه ها: برنامه های دانشکده(33)،

سخت آشفته و غمگین بودم… 
... 
به خودم می گفتم: 

بچه ها تنبل و بد اخلاقند 

دست کم میگیرند 

درس ومشق خود را… 

باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم 

و نخندم اصلا 

تا بترسند از من 

و حسابی ببرند… 

خط کشی آوردم، 

درهوا چرخاندم... 

چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید 

مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید ! 

اولی کامل بود، 

دومی بدخط بود 

بر سرش داد زدم... 

سومی می لرزید... 

خوب، گیر آوردم !!! 

صید در دام افتاد 

و به چنگ آمد زود... 

دفتر مشق حسن گم شده بود 

این طرف، 
آنطرف، نیمکتش را می گشت 

تو کجایی بچه؟؟؟ 

بله آقا، اینجا 

همچنان می لرزید... 

” پاک تنبل شده ای بچه بد ” 

" به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند" 

” ما نوشتیم آقا ” 

بازکن دستت را... 

خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم 

او تقلا می کرد 

چون نگاهش کردم 

ناله سختی کرد... 

گوشه ی صورت او قرمز شد 

هق هقی کردو سپس ساکت شد... 

همچنان می گریید... 

مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله 

ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد 

زیر یک میز،کنار دیوار، 
دفتری پیدا کرد …… 

گفت : آقا ایناهاش، 
دفتر مشق حسن 

چون نگاهش کردم، عالی و خوش خط بود 

غرق در شرم و خجالت گشتم 

جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود 

سرخی گونه او، به کبودی گروید ….. 

صبح فردا دیدم 

که حسن با پدرش، و یکی مرد دگر 

سوی من می آیند... 

خجل و دل نگران، 
منتظر ماندم من 

تا که حرفی بزنند 

شکوه ای یا گله ای، 
یا که دعوا شاید 

سخت در اندیشه ی آنان بودم 

پدرش بعدِ سلام، 
گفت : لطفی بکنید، 
و حسن را بسپارید به ما ” 

گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟ 

گفت : این خنگ خدا 

وقتی از مدرسه برمی گشته 

به زمین افتاده 
بچه ی سر به هوا، 
یا که دعوا کرده 

قصه ای ساخته است 

زیر ابرو وکنارچشمش، 
متورم شده است 

درد سختی دارد، 
می بریمش دکتر 
با اجازه آقا ……. 

چشمم افتاد به چشم کودک... 

غرق اندوه و تاثرگشتم 

منِ شرمنده معلم بودم 

لیک آن کودک خرد وکوچک 

این چنین درس بزرگی می داد 

بی کتاب ودفتر …. 

من چه کوچک بودم 

او چه اندازه بزرگ 

به پدر نیز نگفت 

آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم 

عیب کار ازخود من بود و نمیدانستم 

من از آن روز معلم شده ام …. 

او به من یاد بداد درس زیبایی را... 

که به هنگامه ی خشم 

نه به دل تصمیمی 

نه به لب دستوری 

نه کنم تنبیهی 

یا چرا اصلا من 
عصبانی باشم 

با محبت شاید، 
گرهی بگشایم 

با خشونت هرگز... 

با خشونت هرگز... 

با خشونت هرگز...

 


کلیدواژه ها:
[ چهارشنبه 92/2/4 ] [ 10:29 عصر ] [ سیده فاطمه موسوی (81) ]

به منظور شناسایی، معرفی الگوها و تجلیل از جوانان برتـر با هدف زمینـه‌سازی بـرای توسعه ارزشهای متعالی و روحیـه فداکاری و ایثار، خلاقیت، افزایش نشاط اجتماعی و امید به آینده، تقویت ایمان، روحیه خودباوری و اعتماد به نفس ملی، ایجاد زمینه‌های مشارکت در عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و علمی، حمایت از فعالیت‌های هویت‌آفرین، تقویت روحیه تحقیق، ابداع و ابتکار، الگو سازی منـاسب، شناسـایی و ارزش‌نهادن به اندیشه‌های سازنده جوانان ایـران اسلامی، جشنـواره حضرت علی اکبـر(ع) برگزار می‌گردد.

محورهای موضوعی:

انتخاب جوان برتر در حوزه علم و فناوری با محور های موضوعی ذیل صورت می گیرد.

1.       مجموعه علوم انسانی

2.       مجموعه فنی و مهندسی

3.       مجموعه علوم پایه

4.       مجموعه کشاورزی

5.       مجموعه هنر

6.       مجموعه علوم پزشکی

7.       مجموعه علوم بین رشته ای

جهت ثبت نام اینجا را کلیک نمایید.

مهلت ثبت نام تا : 20 اردیبهشت ماه 1392


کلیدواژه ها: برنامه های دانشکده(20)،

[ دوشنبه 92/2/2 ] [ 8:49 صبح ] [ هادی فرخنده نژاد (82) ]
<   1   2  
درباره ی وبلاگ
رضویّون -  دانش آموختگان دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد

کانون دانش آموختگان دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد، در سال 1389 تأسیس گردید. این وبلاگ وابسته به این کانون، و محلی است برای هم افزایی فعالیت ها و ایده های قرآنی. ان شاء الله بتوانیم قدمی مؤثر در راه ترویج «انس با قرآن کریم» برداریم.

رضویون در آپارات

ثبت نام نویسندگی وبلاگ رضویّون

حقیقت این است که ما هنوز خیلی از قرآن دوریم...

کد نمادِ ما
ذکر امروز
دانشکده ها
دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم

قرآن و زندگی - وبلاگ شخصی استاد عظیم پور

انجمن علمی دانشجویی دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد

دانشجویان دانشکده علوم قرآنی شاهرود

فاطر - بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران

ویژه ها
دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنه ای
بیان معنوی - دفتر نشر آثار و اندیشه های حجة الاسلام علیرضا پناهیان
مسجد نما
مدرسه نما
جامع الاحادیث
پایگاه اطلاعرسانی مداح اهل بیت (ع) حسن نجف زاده
اسلام کوئست
مؤسسه فرهنگی بیان هدایت نور
طرحی برای فردا
روشنگری
آمار بازدید
بازدید امروز: 138
بازدید دیروز: 162
کل بازدیدها: 2433653
موسیقی وبلاگ
ایران رمان

ابزار هدایت به بالای صفحه