بعضی وقتا یه جاهایی از قرآن یا دعاها هست که چندین بار خوندمشون، اما دوباره که بهش می رسم و دقت می کنم، می بینم هنوز معنیشونو درست و حسابی نمی دونم. حالا یا به خاطر این که سَرسری خوندم و رد شدم، یا معنا رو به خاطر نسپردم، یا حوصله نداشتم به منابع مفصل لغت و تفسیر نگاهی بندازم و سؤالمو حل کنم. اما گاهی یه آدمای خوشفکر و دلسوز، یه چیزایی می نویسن که آدم می بینه چقدر قبل از این جاش خالی بود. این روزا زیارت عاشورا یه جای ویژه توی مراسمامون و خلوتامون داره. این متن هم از همون متناست که همیشه یه جاهاییشو نمی فهمیدم. تا این که به یک کتاب مختصر و کوچیک به نام «زیارت عاشورا به همراه ترجمه و توضیحات لغوی، ادبی و تاریخی» بر خوردم. این کتاب تألیف دکتر حمیدرضا مستفیده، که قبلا کتاب «در محضر قرآن» رو از ایشون براتون معرفی کرده بودم. این کتاب هم به همون سبکه؛ یعنی، چهار بخشه: متن زیارت، ترجمه، حاشیه و توضیحات تکمیلی. توی حاشیه توضیحات مختصر و کم حجم رو آورده، و توضیحات مفصل رو با شماره ارجاع به آخر کتاب داده. در قطع نیم ربعی و 78 صفحس، که متن و ترجمه زیارت، 35 صفحه از کتاب رو تشکیل میده. ناشر این کتاب «حنیف»ـه و هدیه اون 2000 تومن. [ شنبه 94/7/25 ] [ 9:22 عصر ] [ محمد رضا مزرعی فراهانی (86) ]
با سلام خدمت همه دوستان و با تشکر از خانم دکتر رستمیان که زحمت مطلب در پست قبلی رو کشیدن؛ البته منتظر دیگر مرقومات و رهنمودهای ایشون و دیگر دانش آموختگان عزیز دانشکده هستیم. شبهه ای که به نظر ایشون و برخی دیگر از دانشجویان پیش اومده بود خدمت سرکار خانم دکتر حسینی عضو محترم هیأت علمی دانشکده منعکس نمودیم و ایشون هم لطف کردن و بصورت ذیل مطلبشون رو شرح و تبیین نمودن: «سلام به همه دوستان عزیز که با توجه و یا نقد مشفقانه بنده رو مورد لطف قرار دادند. چند وقت پیش (دو روز قبل از عاشورای حسینی) در جلسه کارکنان دانشکده مطالبی را به اقتضای جمع حاضر که همه اهل مجالس عزاداری و محبین حضرات اهل بیت : بودند، مطرح کردم که البته از همان روز بنا شد بطور مجازی هم منعکس بشه. بنابراین بعد از جلسه از بنده خواسته شد خلاصه مباحث را مکتوب کنم که در فرصتی چند دقیقه ای این کار رو انجام دادم. لذا نکته اولش که یکی از آسیبهای عزاداری بود، از شدت ایجاز مخلّ شده و مقصود را وارونه جلوه داد: تکرار و حضور زیاد در مجالس اهل بیت (علیهم السلام)، گاهی اوقات عظمت مصائب و سوز بلایای ایشان را در وجود ما می کاهد و نوعی بی تفاوتی و قساوت را در وجود ما نمایان می سازد که در این صورت می بایست طبق فرمایش معصومین (ع) تا حد حضور قلب کامل و انکسار قلبی در این مجالس حضور یابیم. بنابراین لازم است به این شرح اصلاح و تبیین کنیم که: در جمله بالا که در صدد آسیب شناسی است و اصل آسیب شناسی یا پاتولوژی مال اموری است که نفس شان خوب و لازم و حتی حیاتی است. مثلا آسیب شناسی تفسیر به این معنی نیست که تفسیر بَده !!!! یا آسیب شناسی روایات !! یا آسیب شناسی قلب!!!.....ولیکن این امور مثبت و ضروری دچار افات و بیماری هایی میشن که شناسایی و درمانش به کارکرد بهتر اون کمک می کنه. پس هرگز خود حضور و تکرار اون در مجالس اهل بیت نفی و خدشه نشده بلکه منظور اینه که اگه این مؤانست ها موجب بی تفاوتی بشه باید به فکر درمان بود. مثالش هم برای روشن شدن مقصود، اوقاتی است که در اتومبیل با منزل نوار مداحی یا روضه پخش میشه و سوزناک ترین مصائب اهل بیت : را بیان میکنه و ما داریم به غفلت و صحبت و بی خیالی طی می کنیم!!! این آسیب های جبران ناپذیری به روح و ارتباط ولایی مون میزنه. البته در انتها راهکاری ارائه دادم که بیش از پیش موجب شبهه و بدفهمی مطلب شد و به این شکل شرحش میدم که : همانطور که در مورد مستحبات فرمودند به اقبال دل و شوق عبادی توجه بشه و هنگام عدم آمادگی به واجبات اکتفا بشه، در امر عزاداری هم زمان بی توجهی و مشغله هایی که باعث میشن مصبیت رو بشنویم اما هیچ اندوه و واکنش مناسبی (حتی تباکی) نشون ندیم ، نباید اون مطالب عظیم رو که لقد عظم فی السموت علی جمیع اهل السموت در معرض وهن و بی تفاوتی قرار بدیم. پس کلمه حضور قلب کامل رو که مسامحتاً آمده باید برداریم و توجه و انکسار دل که مراتب متعددی داره بذاریم. تذییل: تباکی یعنی اشک نداری اما دلت سوخته یا دوست داری بسوزه و تظاهر به گریه کنی که حتی اینم خوبه. نهایتاً از دوست عزیزم تشکر میکنم اما در پرانتز بگم که پررنگ ترین مطلب اون نوشته هم این فرازش نبود!!!! » دوستان در صورت تمایل می تونند سخنرانی خانم دکتر حسینی رو از اینجا دریافت و گوش کنند. حجم: 6 مگابایت [ یکشنبه 93/9/2 ] [ 2:9 عصر ] [ هادی فرخنده نژاد (82) ]
چند وقت پیش بعد از مدت ها به وبلاگ سری زدم و با کمال تعجب با مطلبی مواجه شدم که اصلا در شان جامعه قرآنی و دوستان من نبود و بعد از اون با توجه به مشغلات فراوانی که توی این برهه مواجهم سعی کردم بحث غیر علمی مطرح شده را نقد کنم : اصل مطلب، راجع به آسیب مجالس عزاداری بود و نکته پر رنگ اون، اینکه:«تکرار و حضور زیاد در مجالس اهل بیت (علیهم السلام)، گاهی اوقات عظمت مصائب و سوز بلایای ایشان را در وجود ما می کاهد و نوعی بی تفاوتی و قساوت را در وجود ما نمایان می سازد که در این صورت می بایست طبق فرمایش معصومین (ع) تا حد حضور قلب کامل و انکسار قلبی در این مجالس حضور یابیم.» انتشار این مطلب در فضای مجازی از سوی جامعه متدین، واقعا...آخر حد حضور کامل قلب چیست؟ اگر این قید را همین قدر پر رنگ شرط حضور بدانیم اول از همه، من که مادر دو تا بچه ام، باید تو خونه بمونم و تازه آن کسی هم که قبل از حضور در یک مجلس معرفت و انکسار قلبی آن چنانی ندارد یابد نرود و ما هم نباید کاری داشته باشیم که شاید به برکت حضور در مجلس و معرفتی که پیدا می شود تحولی در وجودش رخ بده، اصلا دوستان به نظر شما اصل حضور در یک مجلس به شرکت در آن است یا اینکه به شرط و شروط های قبل از اون.دوستانی که من را می شناسند می دونند که من خودم شخصیت منتقدی دارم اما بزرگان همیشه گفته اند کهاز عزاداریها به گونهای انتقاد نکنید که خدای ناکرده مردم از اصل برپایی آن دلسرد شوند زیرا برپایی مراسم ماتم در سوگ خوبان و اولیاء خدا امری است که ریشه در قرآن و سیرهی نبوی(ص) و سیرهی امامان(ع) دارد و این عزاداری ها مصداق مودت اهل بیت(ع) است.یک روایت مهم: قال الصادق(علیه السلام) :«نَفَسُ الْمَهْمُومِ لَنَا الْمُغْتَمِّ لِظُلْمِنَا تَسْبِیحٌ وَ هَمُّهُ لِأَمْرِنَا عِبَادَةٌ ...»: الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج2 ؛ ص226 نفس کشیدن کسى که براى ما اندوهگین است و براى ستمى که بما شده غمگین است، تسبیح میباشد، و همت گماشتنش براى امر ما عبادتست. امام خمینی: در تبین این روایت فرموده اند: حتی آن (کسی) که به صورتش، یک حال حزن می دهد و صورت گریه دار به خودش می دهد، این (فرد) دارد نهضت را حفظ می کند. در بحار الانوار مجلسی احادیث فراوانی درباره اهمیت عزاداری امام حسین ـ علیه السّلام ـ وارد شده[مجلسی، بحار، ج 44، چ دوم، بیروت، دار الوفاء، 1403، ص 278 ـ 296.] مجموعاً 38 روایت فقط در بحار از منابع مختلف گردآوری شده است که میتوانید مراجعه کنید و درباره اهمیت عزاداری امام حسین ـ علیه السّلام ـ و پاداش آن و دباره لعن دشمنان آن حضرت تقریباً نزدیک به 25 عدد روایت معتبر از منابع مختلف آمده است که انسان با تدبر در آنها به عظمت و اجر معنوی عزاداری امام حسین ـ علیه السّلام ـ واقف میشود.[ همان، ج 44، ص 297 ـ 306] . دوستان به قول اون مجری معروف، مراقب خوبی هاتون باشید. [ شنبه 93/9/1 ] [ 11:58 صبح ] [ دکتر مرضیه رستمیان (82) ]
گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّادعلیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبریعلیها سلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. رهبر معظّم انقلاب ما رأیت إلا جمیلاً... [ چهارشنبه 93/8/14 ] [ 5:33 عصر ] [ محمد رضا مزرعی فراهانی (86) ]
دکتر حکیمه حسینی از اساتید هیأت علمی دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد در هشتادمین جلسه مشترک کارکنان و اساتید هیأت علمی این دانشکده اظهار کرد : غایت و هدف اصلی مجالس عزاداری محبت اهل بیت(ع) ، الگو پذیری و پیروی عملی است. [ دوشنبه 93/8/12 ] [ 7:44 عصر ] [ هادی فرخنده نژاد (82) ]
یکی از بزرگترین افراد در صفحه ی سیاه عاشورا شمر بن ذی الجوشن است. بیایید شمر را کمی بیشتر بشناسیم. شمر از فرماندهان سپاه امام علی در جنگ صفین بود و از جانبازان امیرالمومنین. کسی که در میدان نبرد تا پای شهادت پیش رفت. شمر آدم کوچکی نیست. اگر نیایش های شمر را برای شما بخوانند و به شما نگویند این ها مال شمر است، با آن ها گریه می کردید. شمر کسی است که شانزده بار با پای پیاده از کوفه به سفر حج رفته است. فکر نکنید شمر اهل نماز و روزه نبوده و یا از آن دسته آدم هایی بوده که عرق می خورده و عربده می کشیده. شمر و بسیاری دیگر که آن طرف بودند، پیشانی پینه بسته داشتند. وقتی امام علی ابن عباس را برای اطلاع از وضع خوارج فرستاد، در برگشت، ابن عباس گفت:« مردانی را دیدم که ضجه هایشان در نیمه شب بلند بود. شب صدای تلاوت قرآنشان همه جا می پیچید. می توانستی قیچی به دست بگیری و زانوهای پینه بسته ی آنها را از فرط عبادت بچینی . حتی خط اشکی که ریخته بودند، روی گونه هایشان نقش بسته بود.» این چنین افرادی با علی(ع) جنگیدند. فکر نکنید آنهایی که با امام علی(ع) و امام حسین(ع) جنگیدند یا به کربلا آمدند، افرادی کافر و بدون وضو بودند. در کربلا صدای تلاوت قرآن در آن طرف بلند بود و برخی از این افراد قهرمانان جنگهای امام علی بودند. در تاریخ مسعودی آمده که در کربلا هر روز بیست هزار نفر در فرات غسل می کردند. غسل "قربة الی الله" که حسین(ع) را بکشند و می گفتند:«غسل می کنیم تا ثوابش بیشتر باشد.» خب برگردیم به شمر.
ما در کربلا به کلاس شمر شناسی نیاز داریم. یک کلاس به عنوان تحلیل شخصیت شمر. شمری که شانزده بار با پای پیاده به مکه رفت، جانباز امیر المومنین بود. در واقع می خواهیم بدانیم چه شد که شمر، "شمر" شد. شمر با سه ویژگی "شمر" شد: (1) اولین خصوصیت شمر این بود که می گفت: شکم از همه چیز برای من مهم تر است. مهم بود که غذای خوب بخورد و برای دست یافتن به این غذا دست به هر کاری می زد. هر کس می ایستد در حالت عادی اول، سر بالاست و بعد سینه و شکم. به نظرتان چه تعداد از آدم ها در دنیا به این شکل ایستاده اند؟ آیا بسیاری از آنها برعکس نایستاده اند؟ بسیاری از انسانها اولین مسئله شان شکم است و بعد از آن مغز، که برخی حتی به مغز هم نمی رسند. اما شمر وارونه ایستاد. شکم برایش اول شد. آقای جوادی آملی می گفت:«فرق تمام غذاها بیست سانتی متر است. یعنی از نوک زبان تا ته زبان.» وقتی از این فاصله گذشت، دیگر فرقی با هم ندارند. می خواهد چلوکباب و پیتزا باشد یا نان و ماست. همه ی دعواها بر سر همین بیست سانتی متر است. شمر نتوانست این دعوای بیست سانتی متری را برای خود حل کند.
(2) نکته ی دوم در شخصیت شمر این بود که چشم دیدن پیشرفت هیچکس را نداشت و به همین خاطر به کربلا آمد. شمر نزد عبیدالله بن زیاد نشسته بود که نامه ای از عمر سعد به ابن زیاد رسید.عمر بن سعد خواستار فیصله دادن به جنگ با امام بود و از ابن زیاد خواست تا اجازه دهد، امام به مکه یا مدینه برگردد. ابن زیاد گفت:«پیشنهاد خوبی است. این طور مسائل حل می شود.» همانجا شمر محکم به پهلوی ابن زیاد زد و گفت:« الآن فرصت بسیار خوبی است و حسین در چنگ توست. عمر سعد دارد سازش می کند در حالی که حسین در هفتاد کیلومتری ما اردو زده و به راحتی می توانیم او را در پنجه ی خود بگیریم. اگر برگردد، در مدینه قدرتی به هم می زند و دیگر هیچ کس نمی تواند با او درگیر شود. ابن زیاد گفت:«خوب گفتی. خودت بلند شو و برو.» شمر گفت:« من می روم اما اگر عمر سعد نپذیرفت که من بجنگم، گردنش را بزنم و سرش را برای شما بفرستم؟» ابن زیاد گفت:« اگر این طور شد، این کار را بکن.» شمر آدمی است که مدام از این و آن می گوید. او یک روح شقاوت پیشه دارد. (3) سومین خصوصیتی که شمر داشت، مسخره کردن دیگران بود و مدام دیگران را دست می انداخت. در کربلا شمر بارها دست انداخت و حرف های آزار دهنده ای به اباعبدالله زد. این سه خصوصیت از جانباز امیر المومنین، شمر را ساخت. شمری که در کربلا با قساوت کامل بر سینه ی پسر پیغمبر نشست و با بی رحمی تمام دوازده ضربه از پشت بر گردن امام حسین زد و بعد هم سر خون چکان امام را در دست گرفت و از قتلگاه بیرون آمد. برگرفته از کتاب روز دهم- نوشته ی دکتر محمدرضا سنگری (با اندکی تلخیص) [ پنج شنبه 92/8/23 ] [ 10:25 عصر ] [ سید رسول سید حسینی (81) ]
امام زمان و انتقام از قاتلین امام حسین(ع) آیت الله نجم الدین طبسی، استاد درس خارج مهدویت،با بیان اینکه انتقام گیرنده خون حسین(ع) امام عصر(ع) است، گفت: قرآن کریم در این رابطه می فرماید: "و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فی القتل" هر کس مظلوم کشته شد ما سلطه، سلطنت و قدرت انتقام را به ولی او می دهیم. وی با بیان اینکه این مسئله اختیاری است که خدا به ولی هر کس داده است، خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه امام حسین(ع) مظلومانه به شهادت رسیدند، انتقام خونش را باید اولادش بگیرند این درحالی است که هیچ زمینه ای برای فرزندانش فراهم نشد. آیت الله طبسی بااشاره به ادامه ظلم ها به اهل بیت(ع) تصریح کرد: بعد از قیام امام حسین(ع) و در زمان امامان بعدی زمینه ای برای انتقام از خون امام فراهم نشد و دوران ستم و خفقان ادامه داشت. به طوری که امامان نیز از این گزند در امان نبودند. استاد درس خارج مهدویت حوزه علمیه قم با بیان اینکه این زمینه در دوران حکومت امام عصر(عج) فراهم خواهد شد، ادامه داد: با توجه به اینکه یکی از القاب امام عصر(ع) منتقم و انتقام گیرنده است، زمانی که دوران حکومت جهانی امام زمان(ع) فرا می رسد، زمینه برای انتقام به وجود می آید. وی امنیت را یکی از برکات ظهور امام عصر(عج) دانست و بیان داشت: امام رضا(ع) در این خصوص در روایتی می فرمایند: در زمان ظهور اگر خون مسلمانی در مشرق زمین به ناحق ریخته شود و در مغرب زمین کسی از این مساله ناراحت نشود در قتل او شریک است. آیت الله طبسی ادامه داد: امروز کسانی که خود را مسلمان می نامند مانند تکفیری ها و غیره تا به حال نه تنها شهادت امام حسین(ع) را محکوم نمی کنند بلکه هنوز از ظالم نیز دفاع می کنند که نشان می دهند هنوز زمان انتقام از خون امام فراهم نشده است. استاد درس خارج مهدویت ادامه داد: این افراد هنوز امام حسین(ع) را به عنوان کسی که علیه حکومت عدل قیام کرده است محکوم می کنند به این کشتار فجیع در روز عاشورا راضی هستند. وی با بیان اینکه دوران ظهور دوران انتقام است، اظهارداشت: امام زمان(ع) ظهور می کنند تا از همین باقی مانده ها و تفاله های واقعه عاشورا انتقام بگیرد، چراکه انتقام حق است. آیت الله طبسی بااشاره به بحث رجعت در دوران ظهور، خاطرنشان کرد: یکی از مراحل ظهور امام زمان(ع) رجعت و بازگشت امامان و قاتلان آنهاست و این به این معنی است که قاتلان امام حسین(ع) در عصر رجعت برمی گردند تا صاحب الزمان از آنها انتقام بگیرد. به نقل از سایت مهدویت دانشگاه فردوسی [ یکشنبه 92/8/19 ] [ 11:11 عصر ] [ سید رسول سید حسینی (81) ]
داستان پسر هند مگر نشنیدی [ دوشنبه 92/8/13 ] [ 8:45 عصر ] [ محمد رضا مزرعی فراهانی (86) ]
واقعه کربلا تنها یک بار در طول تاریخ اتفاق افتاد، اما این رویداد بینظیر و مسائل قبل و بعد از آن را افراد مختلفی نقل و روایت کرده اند، به همین دلیل برخی از اطلاعات و آمارها با یکدیگر تفاوت دارد. به گزارش خبرگزاری مهر، با استفاده از آمار می توان هر موضوع یا حادثه ای را دقیق تر بیان کرد تا افراد نیز آن را بهتر درک کنند؛ نقش آمار در ارائه سیمای روشنتر از هر موضوع و حادثه، غیر قابل انکار است. به دلیل آنکه بعضی از مطالب آماری، زمانی و مکانی، حادثه کربلا را گویا تر می سازد، 172 نکته از این واقعه جانسوز و 72 شهید کربلا بیان می شود:
[ شنبه 91/8/27 ] [ 11:31 عصر ] [ وحید رستمی (87) ]
قیامت بی حسین غوغا ندارد شفاعت بی حسین معنا ندارد حسینی باش که در محشر نگویند چرا پرونده ات امضاء ندارد فرا رسیدن ماه محرم را به تمامی مسلمانان جهان تسلیت می گویم. [ شنبه 91/8/27 ] [ 9:58 صبح ] [ دکتر طاهره رجایی (80) ]
|
||