قبلا درباره «قرائت متدبرانه ی روزانه» توضیح داده بودم (اینجا). حالا تا حدودی موفق شدم این رو به صورت عملیاتی راه بندازم. از مسجد خوابگاه شروع کردم و بچه ها دارن زحمتشو میکشن.  شما هم میتونید این کار رو بکنید.

بریده بریده خوندن و صفحه صفحه خوندن قرآن کریم، به نظرم تا حدودی باعث میشه که کسی که قرآن رو میخونه، معنای سوره رو به طور کامل متوجه نشه، و این باعث میشه که نگاهش به قرآن، نگاه ناقصی باشه و این فکر در ذهنش ایجاد بشه که سوره ها یه سری جملات مختلف و غیرمتبط با هم هستند که پشت سر هم اومدن، و هرآیه یه گزاره ایه با معنای جداگانه ی خودش. با استفاده از برنامه ی «قرائت متدبرانه ی روزانه»، میشه این نگاه رو تصحیح کرد.

برای این کار نیاز هست به دو چیز: یکی تابلو برای نمایش سوره و آیات ابتدا و انتهای قرائت هر روز، دوم یه قرآن، که توش ابتدا و انتهای قرائت علامتگذاری شده باشه (مثلاً شماره ی آیه های ابتدا و انتهای قرائت، رنگی بشه.) که این قرآن باید در اختیار قاریان اون محل قرار بگیره تا قرائت رو آسون بکنه.

تابلو رو من به صورت طراحی شده دارم (عکسی که میبینید). در اندازه ی 90 در 200 سانتیمتر (ابعاد یک اِستَند استاندارد). شما هم اگر خواستید این برنامه رو راه بندازید، از طریق قسمت «تماس با ما» اطلاع بدید تا یا تغییرات رو توی فایل فتوشاپ انجام بدم (مثلاً آرم و اسم محل مورد نظر شما) و براتون ایمیل بکنم، یا فایل رو از اینجا دانلود کنید. (اندازه: یک بیستم (قبل از چاپ بزرگش کنید)، حجم: یک و نیم مگابایت)

توضیحات رو توی لینکی که ابتدای نوشته معرفی کردم ببینید و «دسته‌بندی محتوایی سوره‌های قرآن جهت قرائت متدبرانه روزانه» رو هم از همون مطلب یا اینجا دریافت کنید.

ان شاء الله که با این کار، قدمی در راه خدمت به قرآن کریم انجام داده باشیم و مأجور باشیم.

بنام خداوند قادر متعال

این روزا که داخل شهرمون قدمی می زنم یا پی کاری در مغازه دوستان می رم یا تو اداره صحبتی می کنم می بینم خیلیا دارن درباره رفتن به مشهد و زیارت آقا امام رضا (ع) صحبت می کنن خیلی برام جالبه قبلاً اینطوری نبود اما امسال نمودونم چه خبره از دوستان و آشنایان تا همکاران بیشتر شون بعد از ماه رمضان اومدن مشهد یا می خوان بیان؛ یه جوری شدم ،به خودم میگم نکنه آقا داره بهم میگه تو هم بیا .

 با خانواده صحبت کردم که دسته جمعی برسیم پابوس آقا ...

اما بعد از حال وهوای این روزا ....دوستان عزیز می خوام از تون خواهش کنم هرکدوم از شما که این مطلب رو می خونید اگه حقی به گردن من دارید منو حلال کنید و از این بنده ناچیز گذشت کنید که گذشت وعفو از ویژگی های انسان های کامل و وارسته است

علامه طباطبایی: انسان در دنیا کاری مهمتر از خودسازی و تهذیب نفس ندارد

گاهی دنبال ذکرهای عرفا هستیم،

گاهی دنبال یه دستورالعمل عرفانی و

......

میخوایم خوب باشیم اما.....

به هر حال دستورالعمل هایی مختلف از عرفا و بزرگان و یا احادیث ائمه و حتی خود قرآن هست که میشه استفاده کرد
اما حدیث معراج چیز دیگری است..........

معراج پیامبر اکرم که در قرآن نیز به آن اشاره شده است
در این حدیث خود خداوند راه درست زیستن را آموزش می دهد...
یعنی خودسازی نقشه راهی که خود خدا داده...
البته قرآن کریم هم سراسر آموزه است که نیاز به تدبر دارد.....

یه قسمت از حدیث:

اى احمد! عبادت، ده بخش است، نُه بخش آن دنبال کسب حلال بودن است
پس اگر خوردنى و آشامیدنى خود را از راه حلال تهیّه کردى در حفظ و حمایت من خواهى بود.

پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) پرسید: خداوندا! برترین و اولین عبادت چیست؟
فرمود: آغاز عبادت، روزه و سکوت است.

عرض کرد: پروردگارا! اثر روزه چیست؟
فرمود: روزه باعث پدید آمدن حکمت است و حکمت موجب شناخت و شناخت موجب یقین است،
پس هرگاه که بنده به مقام یقین رسید، در بند سختى یا آسانى زندگى نیست.

به فرموده آیت الله بهجت آنچه میدانی عمل کن....

دعا کنید بنده هم عمل کنم تا نمانیم که کاروان می رود و جوانی هم .....

این سو کشان سوی خوشان

آن سو کشان با ناخوشان

یا بشکند یا بگذرد

کشتی از این گردابها

اگر قدر قدرش که آن را درک نکرده‌ایم، بهتر از هزار ماه است، پس قدر ماهش که شمه‌ای از آن را چشیده‌ایم، بهتر از هزاران ماه است. ماهی که در آن خدا را نزدیک‌تر و لطف و رحمتش را عمیق‌تر حس کردیم. روزهایی که لحظه‌شمار آمدنشان بودیم و خانه دلمان را برای حضورش تکاندیم. ساعت‌هایی که هم‌نفس کلامش شدیم و با دقایقش، قنوت ربنا را خواندیم تا به ثانیه‌های وصال برسیم.
حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدعلی فیض‌آبادی، از اساتید دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد درخصوص حفظ سرمایه‌های رمضان در طول سال می‌گوید: فلسفه روزه گرفتن، رسیدن انسان به تقواست که قدرتی برای کنترل انسان در برابر گناه، پس از ماه مبارک رمضان باشد. نزول قرآن، دعا، سحرخیزی و فرصتی برای توبه، چهار عنصر برجسته این ماه است که اگر انسان آن‌ها را تا پایان این ماه در خودش حفظ کند، برای همه سال بیمه خواهد شد.
وی ادامه می‌دهد: انسان در رمضان با نماز اول وقت، صله?رحم، تلاوت قرآن و دعا، اطعام کردن و... افزون‌تر از ملائک بالا می‌رود و پس از این ماه شیطان با استفاده از خلأهای او و بی‌ارزش و معمولی جلوه دادن کارهای ثواب، او را گاه تا حد یک حیوان تنزل درجه می‌دهد. خداوند در آیات 175 و 176 سوره مبارکه اعراف، داستان بلعم باعورا- عالم زمان حضرت موسی^{(علی نبینا و آله و علیه السلام)}- را سرگذشت افرادی عنوان می‌کند که با وجود علم و توفیق الهی، در دام شیطان گرفتار می‌شوند.
حجت‌الاسلام‌والمسلمین فیض‌آبادی می‌افزاید: اگر از سرمایه‌های رمضان درست استفاده نکنیم و فرصت هم‌جواری با قرآن، دعا، سحرخیزی و توبه را پس از این ماه قدر ندانیم با وجود طی مراتب تقرب، به سرنوشت بلعم باعورا دچار می‌شویم و به پست‌ترین مراتب خلقت تنزل خواهیم یافت و این قرآن نه کتاب سرگذشت پیشینیان بلکه فرصتی برای زندگی آیندگان است.

سلام بر دوستان گرامی.

چندروز پیش با یکی از دوستان اهل مطالعه صحبت می کردیم نظری را بیان کرد قابل تامل.ایشون میگفت در قرآن کریم و به خصوص سوره مبارکه حج سرزمین مکه  به خصوص کعبه مورد ستایش قرار گرفته و بسیار تمجید شده است.مگر می شود قرآن که به عنوان اولین منبع و سند موثق مفاهیم دینی ماست اینقدر کعبه و بیت الله الحرام را ستوده باشد و حال آنکه شیعه می گوید فضیلت سرزمین کربلا بیشتر از مکه و کعبه است.

*با توجه به آیات قرآن کریم فضیلت سرزمین مکه و کعبه بیشتر از کربلاست. آیان این نظر صحیح است؟

چندنکته:
* روایات زیادی در رابطه با برتری کربلا وجود دارد. اما آیات قرآن موثق تر از روایات می باشد.
*پاسخ به این سوال نه مشکلی را حل می کند و نه مسأله ایست که بخوایم بر سر اون زیاد بحث کنیم.
*قرآن فرموده است من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب. تعظیم شعائر الهی برای انسان مهم است حال چه در مکه باشد چه در کربلا و چه در هر جای دیگر.(چه بسیار وهابیتی که اختیار کعبه را در دست دارند و چه بسیار افراد شقی و سنگدلی که در همین سرزمین کربلا میزیستند و قاتل امام حسین شدند.) 

امکان ثبت نام متقاضیان جذب هیأت علمی فراخوان هفتم مرکز جذب از امروز دوشنبه 21 مرداد در سامانه جذب وزارت علوم به نشانی www.jazb.msrt.ir فعال شد.

متقاضیان می توانند علاوه بر ثبت نام، مشخصات خود را تکمیل کنند.

در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که خداوند هنگامی که بنده‌ای را دوست داشته باشد، او را سخت در بلا غوطه ور می‌سازد[1] ؛ شاید یکی از این بلاها، بیماری‌ها باشد.

جالب است بدانید که طی نمودن دوران بیماری برای بندگان خدا و مؤمنین دارای اجر و پاداش می‌باشد    !

    :: پاداش مریض 

ادامه مطلب...

عیدتان مبارک

در بین شاگردان امام جعفر صادق عده ای از شاگردان، افراد برجسته ای بودند که در علوم مختلف سرآمد بودند و مطیع امام خویش در واقع این شاگردان خلف بودند و در مقابل عده ای از شاگردان امام نا خلف در آمدند و در مقابل امام صادق علم مخالفت برافراشتند و خود را صاحب نظر پنداشتند و در هر کار با امام مخالفت می کردند که یکی از آنها ابو حنیفه است وی مدتی شاگرد امام صادق بوده است و موسس فرقه ای از اهل سنت است وی به قدری با امام مخالف بود که می گفت من در رکوع یک چشمم را باز و دیگری را می بندم که اگر جعفربن محمد چشمش را در رکوع باز کند چشم بسته من در مقابل آن چشم باز باشد و اگر چشمش را در نماز می بندد چشم باز من در مقابل آن چشم قرار گیرد. یعنی من مخالف اویم.
روزی فضل بن حسن کوفی که از شاگردان برجسته امام بود از کنار مسجدی می گذشت که ابوحنیفه امام سنیان در آنجا تدریس می کرد. فضل به دوستش گفت من از اینجا نمی روم مگر او را به مذهب شیعه ملتزم کنم.

پس نزد ابوحنیفه رفت و گفت اى خلیفه مرا برادرى هست از من به سال بزرگتر و رافضى است هرچند باو گویم که بعداز رسول (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) فاضلترین مردم ابوبکر است او مى‏گوید علیست به چه طریق او را ملزم کنم.

گفت با برادرت بگو که ابوبکر و عمر در جهاد نزد رسول (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) مى‏نشستند و على در دور جهاد مى‏کرد و این دلالت بر افضلیت آنها مى‏کند، فضل گفت این سخن با برادرم گفتم او گفت پروردگار عالم مى‏فرماید: «فضّل اللّه المجاهدین على القاعدین أجراً عظیماً» پس به موجب این آیه على أفضل است.

گفت با برادرت بگو که چون على را ترجیح مى‏دهى بر ایشان؟ و حال آنکه ایشان در جنب حضرت رسول (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) مدفونند و على دور است.

فضل گفت من این سخن گفتم برادرم این آیه را خواند «یا أیّهاالّذین آمنوا لا تدخلوا بیوت النبىّ إلّا أن یؤذن لکم» و قبر شریف آن حضرت در خانه خودش بود و آنحضرت إذن نداد که ایشانرا در آنجا دفن کنند.

ابوحنیفه گفت باو بگو که عائشه و حفصه إذن دادند که به عوض صداق آنها ایشانرا در آنجا دفن کنند، فضل گفت این سخن را نیز باو گفتم او در جواب این آیه را خواند «یا أیّهاالنبىّ إنّا أحللنا لک أزواجک اللّاتى آتیت اجورهنّ» پس از این آیه معلوم مى‏شود که صداق ایشان در ذمه آن حضرت نبود.

ابوحنیفه گفت: به او بگو که ایشان به علّت میراث در آن تصرف نمودند.

فضل گفت این سخن را نیز گفتم برادرم گفت در مذهب شما، رسول را میراث نباشد و فدک را از فاطمه به این علّت انتزاع نمودند که حضرت رسول فرمود: «نحن معاشر الانبیاء لا نورث فما ترکناه صدقة».

پس در حالتى که دختر رسول (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) میراث نبرد دختران غیر چون از آن میراث ببرند و بر تقدیرى که میراث ببرند حصّه نه زن ثمن مى‏شود و از ثمن حقّ عائشه و حفصه دو مقدار بیضه از زمین نمى‏شود پس چگونه مقدار دو قبر تصرّف ایشان جائز باشد.

ابوحنیفه اعراض کرده گفت «أخرجوه فهو رافضى و لیس أخ له» بیرون کنید این مرد را که خود رافضى است و هیچ برادرى ندارد.

به نقل از http://www.samtekhoda.ir