همزمان با بیست و نهمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن کریم، اختتامیه همایش پژوهشهای قرآنی روز پنجشنبه - مورخ 1391/4/1- در محل سالن همایشهای برج میلاد از ساعت 8:30 الی 13 برگزار میگردد. ضمناً همزمان با مسابقات حفظ و قرائت، دو نشست تخصصی نیز با حضور اساتید برجسته حوزه علوم قرآنی کشور، نشست قرآن کریم و بیداری اسلامی سهشنبه سی ام خرداد و نشست قرآن کریم و تکامل جامعه بشری چهارشنبه سی و یکم خرداد ماه ساعت 18 تا 19:30 در مرکز همایشهای بین المللی برج میلاد برگزار می گردد. اساتید و دانشجویان و دانش آموختگان علاقهمند در صورت تمایل در همایش و نشستهای تخصصی شرکت نمایند. ضمناً با توجه به سهمیه ابلاغی به دانشکده جهت ثبت نام می توانید تا تاریخ 28/3/91 با شماره تماس 8411730-0511 داخلی 18 تماس حاصل فرمایید تاریخ حرکت از مشهد: عصر روز چهارشنبه 31/3/91 تاریخ بازگشت: 1/4/91 [ سه شنبه 91/3/23 ] [ 12:16 عصر ] [ هادی فرخنده نژاد (82) ]
خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان. اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید و به قدر آرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می شود و به قدر نخ پیرزنان دوزنده باریک می شود و به قدر دل امیدواران گرم می شود.
کلیدواژه ها:
[ دوشنبه 91/3/22 ] [ 8:46 عصر ] [ سجاد رحیمی (86) ]
ششمین جشنواره نهج البلاغه دانشگاهیان مهلت شرکت در مسابقه: 25 خرداد ماه 1391 هدایای مربوط به مسابقه پیامکی رتبه اول تا سوم:سهمیه عتبات عالیات باتسهیلات قرضالحسنه(3.000.000 ریال)+تندیس جشنواره+لوح تقدیر رتبه چهارم تادهم:سهمیه عتبات عالیات باتسهیلات قرضالحسنه(3.000.000 ریال)+تندیس جشنواره+لوح تقدیر رتبه یازدهم تا سیام: کمک هزینه سفرزیارتی مشهد مقدس (1.000.000 ریال)+لوح تقدیر نحوه شرکت در مسابقه: تا تاریخ 25/3/91پس از انتخاب و تعیین گزینههای صحیح، جواب سؤالات را به ترتیب از چپ به راست بدون فاصله(فقط یک عدد 8 رقمی) به شماره پیامک 100010110 (دبیرخانه مرکزی جشنواره نهجالبلاغه دانشگاهیان) ارسال نمایید. سوالات این مسابقه رو می تونید در ادامه مطلب ببینید ادامه مطلب... [ پنج شنبه 91/3/18 ] [ 10:0 عصر ] [ هادی فرخنده نژاد (82) ]
خیلی سخته بعد از چهار سال بتونی بار و بندیلت رو ببندی و بری. واصلا مطمئن نباشی دفه ی بعدی که میای مشهد کی هست. نمیدونم تو این چهار سال مهمون خوبی بودیم یا نه ولی اینو میدونم که میزبان بی چون و چرا داشتیم. چیزی که باعث میشه این دوری قابل تحمل بشه اینه که قلبت حرم عشق باشه. وخودت کبوترش.
کلیدواژه ها:
[ پنج شنبه 91/3/18 ] [ 7:34 عصر ] [ وحید رستمی (87) ]
وفات حضرت زینب کبری(س) حضرت زینب کبرى علیها السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه منوّره متولّد گردیده و جهان را به قدوم خویش مزین فرمودند. نام مبارک آن بزرگوار زینب، و کنیه گرامیشان ام الحسن و ام کلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولیة اللّه العظمى، ناموس الکبرى، شریکة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، کامله و ... پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلین پیشواى شیعیان حضرت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیهماالسّلام، و مادر گرامى آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها می باشد. در آن زمان که صدیقه کبری (علیها السلام) به این گوهر دریای عصمت و طهارت باردار بود، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مدینه حضور نداشتند و به سفری رهسپار بودند. هنگامی که وجود مقدس زینب کبری (سلام الله علیها) متولد گشت، صدیقه طاهره (علیها السلام) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود که چون پدرم در سفر است و در مدینه حضور ندارد، شما این دختر را نام بگذارید. آن حضرت فرمود: من بر پدر شما سبقت نمی گیرم، صبر نما که به این زودی رسول خدا باز خواهد گشت و هر نامی که صلاح داند بر این کودک می نهد. هنگامی که سه روز گذشت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مراجعت نمود و و همانگونه که رسم و سیره رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بود، نخست، به منزل حضرت زهرا (علیها سلام ) وارد گشتند. امام علی (علیه السلام) خدمت آن حضرت عرض کرد: یا رسول الله! خداوند متعال دختری به دخترت عطا فرموده است، نامش را معین فرمایید. فرمود: اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من می باشند، لکن امر ایشان با پروردگار عالم است و من منتظر وحی میباشم. در این حال جبرییل نازل شد عرض کرد: یا رسول الله! حق تو را سلام می رساند و می فرماید: نام این مولود را " زینب " بگذار، چرا که این را در لوح محفوظ نوشته ایم. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) قنداقه آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسبانید، ببوسید و نامش را زینب نهاد و فرمود: به حاضرین و غایبین امت، وصیت می نمایم که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا که او به خدیجه کبری (علیها سلام) شبیه است. هوش و ذکاوت: صاحب کتاب اساور من ذهب درباره حافظه و ذکاوت آن بانوى بزرگوار چنین می نویسد: در اهمیت هوش و ذکاوت آن بانوى بزرگوار همین بس که خطبه طولانى و بلندى را که حضرت صدیقه کبرى فاطمه زهرا صلوات اللّه و سلامه علیها در دفاع از حق امیرالمؤمنین علیهالسّلام و غصب فدک در حضور اصحاب پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ایراد فرمودند، حضرت زینب علیها السلام روایت فرموده است. و ابن عباس با آن جلالت قدر و علو مرتبه در حدیث و علم، از آن حضرت روایت نموده و از آن حضرت به عقیله تعبیر می کند. چنانچه ابوالفرج اصفهانى در مقاتل می نویسد: ابن عباس خطبه حضرت فاطمه سلام اللّه علیها را از حضرت زینب سلام اللّه علیها روایت کرده و می گوید: حدثتنى عقیلتنا زینب بنت على علیهالسّلام..? دقت کنیم که حضرت زینب علیها السلام با اینکه دخترى خردسال (یعنى هفت ساله و یا کمتر) بود، این خطبه عجیب و غرّاء که محتوى معارف اسلامى و فسلفه احکام و مطالب زیادى است را با یک مرتبه شنیدن حفظ کرده، و خود یکى از راویان این خطبه بلیغه و غراء می باشد. فصاحت و بلاغت: کلمات و فرمایشات گهربار آن حضرت در خطبه هایى که از آن حضرت روایت شده، خود قوی ترین دلیل بر کمال فصاحت و بلاغت آن بانوى بزرگوار می باشد. همان بانویى که امام سجاد علیهالسّلام در حق ایشان فرمودند: ?اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة? یعنى: ?اى عمّه! شما الحمد للّه بانوى دانشمندى هستید که تعلیم ندیده، و بانوى فهمیده اى هستى که بشرى تو را تفهیم ننموده است?. در اینجا مرورى کوتاه به قسمتى از خطبه آن حضرت در مجلس یزید که یکى از بزرگترین حرکتهاى آن حضرت، در واقعه کربلا بود که دستگاه حکومت بنى امیه را به شدّت لرزاند می کنیم: ?به خدا قسم اى یزید، هر چه کردى بازگشت آن به سوى خودت خواهد بود، چرا که تو جز پوست خود نشکافتى و جز گوشت خود ندریدى. اى یزید! در آن روزى که خداوند بدنهاى پاک شهیدانمان را حاضر می کند تا حقوق خود را از ستمگر بستاند، تو بر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم وارد خواهى شد، امّا می دانى در چه حالى؟ در حالیکه خون عزیزان او را ریخته و حرمت ذرّیه او را از بین برده اى. آرى اى یزید! از این پیروزى ظاهرى که به دست آورده اى، غرق شادى مشو، و آن عزیزان را که در کربلا به خاک و خون کشیده اى، مغلوب و مرده مپندار. که خداوند می فرماید: (کسانى را که در راه خدا شهید شده اند مرده مپندارید. بلکه آنان زنده اند و در نزد خداى خود روزى می خورند). آل عمران: 169 و اى یزید! براى تو همین بس که حاکم در آن روز خداوند، و دشمن تو پیامبر خدا، و یاور و پشتیبان اهل بیت جبرئیل باشد. و به زودى کسى که این مقام را براى تو زینت داده و تو را بر گردن مسلمین سوار کرده است (یعنى معاویه)، خواهد دانست که چه جانشین بدى براى خود تعیین کرده و در روز جزا درخواهید یافت که بدترین مکان از آنِ کیست؟ و بدبختى و ضعف و زبونى شامل چه افرادى خواهد شد. حضرت زینب (س) بزرگ بانوی جهان اسلام، بیدادگر و ادامه دهنده حادثه عاشورا و دارنده دانشهای دو جهان و به گفته امام سجاد (ع): " دانای بدون آموزگار و فهمیده بدون فهماننده " بود. الگوی راستین وی، بانوی دو جهان, حضرت فاطمه (س) مادر وی بوده است. زینب (س) در دامان پرمهر و معنویت فاطمه (س) از سرچشمه معارف اسلامی و قرآنی سیراب گشت. رسالت راستین زینب هنگامی آغاز گردید که پس از به شهادت رسیدن امام حسین (ع) و هفتاد و دو تن از یارانش با ایراد سخنان آتشین به بیدارگری مردم کوفه و ستیز با ستمکاران و یزیدیان پرداخت. پس از واقعه خونبار کربلا نقش ایشان روند تازه تری یافت. آن حضرت در این دوران ضمن حضور در کاروان اسرای کربلا در برابر حکام جور قرار گرفتند و به افشاگری ظلم و ستم وارد بر آل طه از سوی خاندان امیه پرداختند. آن حضرت در این دوران سخت با حضور در کاخ برخی حکمرانان جور زمان مانند یزید و ابن زیاد، با تاکید برحقانیت طریق آل محمد بر سخنان و تبلیغات مسموم خاندان امیه درباره بنی هاشم خط بطلان کشیدند. صدیقه توانا، عقلیه دودمان وحی، تربیت شده خاندان نبوت، حضرت زینب کبری(س) است. همو که در بزرگواری و کرامتش بسیار سخن ها گفته و نوشته اند. او نمودار حق و جهاد در راه خدا و نگهدارنده ایمان و عقیده، قهرمان دلیری و شجاعت، جلوه فصاحت و بلاغت، شعله ستیزه جوی باطل و آتش افشان حق در برابر نیروهای ستمگر و کوبنده دژخیمان زورگو است. ایثار، فداکاری، وزانت عقل، صبر و بردباری، علم وسیع و دانش وافر، سخنان سنجیده و منطقی او در فرصت های حساس توأم با آن مظلومیت و ستم های جانکاهی که به او وارد آمده است، از او چهره یک شخصیت بی نظیر، رزم آور شجاع، جهادگر بی باک و سخنور توانا را در قلوب و اذهان ترسیم نموده است که تا چرخ زمان حرکت دارد، تا نسل ها در روی زمین حیات دارند و تا زمین دور خورشید می گردد این چراغ فروزان، نورافکن جهانیان و نسل های آینده خواهد بود. کرامات به غیر از انوار مقدسه چهارده معصوم علیهمالسّلام، در میان خاندان رسالت و اهل بیت گرامى پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، افرادى هستند که در نزد خداوند متعال داراى رتبه و منزلت رفیع و والایى می باشند و توسل به ایشان، موجب گشایش مشکلات و معضلات امور دیگران است. مانند حضرت اباالفضل علیه السلام که حتى در موارد زیادى مسیحیان به آن حضرت متوسل شده و به برکت توسل به آن حضرت مشکلاتشان حل گردیده و به حوائج و خواسته هاى خویش نائل گردیده اند. حضرت زینب سلام اللّه علیها نیز بانویى بزرگوار از این دودمان پاک است که توسل به آن حضرت براى حل مشکلات بزرگ بسیار تجربه شده است و کرامات بسیارى از آن بانوى گرامى نقل شده است. به عنوان مثال شبلنجى یکى از علماى اهل تسنّن در نورالابصار مىنویسد: ?شیخ عبدالرحمن اجهورى مقرى در کتابش مشارق الانوار می گوید: در سال هزار و صد و هفتاد دجار مشکلى بسیار سختى شدم و به روضه (قبر مطهر و نوراین) حضرت زینب علیها السلام متوسل شدم و قصیده اى در مدح آن حضرت سرودم که مطلع آن چنین بود: آلِ طاها لَکُمْ عَلَینَا الْوِلاءُ لا سِواکُمْ بِما لَکُمْ آلآء و خدا به برکت آن بانوى گرامى مشکل مرا حل کرد. وفات آن حضرت: حضرت زینب سلام ا... علیها، شیرزن دشت کربلا سرانجام پس از عمری دفاع از طریق حقه ولایت و امامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرى که به همراه همسر گرامیشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، وفات نموده و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همانجا دفن گردید. مزار ملکوتى آن حضرت (دمشق/سوریه)، اینک زیارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام مى باشد.
کلیدواژه ها:
[ سه شنبه 91/3/16 ] [ 3:52 عصر ] [ سید حسن موسوی (81) ]
دانلود ماهنامه تخصصی اطلاع رسانی و نقد کتاب کتاب ماه دین شماره 176 خرداد ماه 1391 با مطالبی همچون نقد و بررسی کتاب «فلسفه اخلاق و دین»، دین در ترازوی اخلاق، نقدی بر ترجمه کتاب «الهیات سیاسی»، نگاهی به کتاب «زن سیمای زندگی در دین و اسطوره»، مروری بر کتاب «شیخ طوسی و تفسیر تبیان»، روایت گری داستان یوسف (ع) در قرآن و ... [ سه شنبه 91/3/16 ] [ 3:39 عصر ] [ هادی فرخنده نژاد (82) ]
اینجا نشستهام روی مستجار... تا تولد تو را بارها ببینم و شکاف کعبه را که به احترام تو تا ابد سینه چاک شد... یا علی توفیقی به بنده حقیر دست داده تا انشاالله در ماه رجب به سرزمین وحی مشرف شده و نائب الزیاره دوستان باشم. محتاج دعای خیرتان بوده و ما را از رهتوشه حلالیت بی نصیب نذارید.
کلیدواژه ها:
[ دوشنبه 91/3/15 ] [ 12:35 صبح ] [ سید رسول سید حسینی (81) ]
علی از زبان علی علیه السلامآنچه در ذیل می خوانید، بیست و سه ویژگی از مجموعه خصال و صفات الهی حضرت مولی الموحدین علی بن ابیطالب (ع) است. این ویژگی ها که در مناسبت های مختلف بر زبان حضرتش جاری گشته است، از میان سخنان آن حضرت گزینش شده است. تمام منابع این سخنان به همراه متن عربی آنها در کتاب ارزشمند" خاطرات امیرمومنان علیه السلام" ذکر شده است. 1. به خدا سوگند، نبی مکرم (ص) مرا در میان امتش جانشین کرد و من پس از وی حجت خدا بر مردم هستم. همانا پذیرش ولایت و امامت من بر ساکنان آسمان ها همان گونه لازم گشته که بر اهل زمین واجب شده است. فرشتگان از فضایل من سخن می گویند و ذکر مناقب من تسبیح ملائکه است. ای مردم! از من پیروی کنید که شما را به راه حق می خوانم و به جانب چپ و راست منحرف نشوید که سرانجام آن گمراهی است. 2. منم وصی پیامبر شما، و خلیفه و پیشوای مومنان... پیروانم را به بهشت رسانم و دشمنانم را به دوزخ افکنم. منم شمشیر قهر خدا که بر دشمنان خدا فرود آید و سایه لطف و رحمت الهی که بر دوستان خدا گسترده است. من علی بن ابی طالب فرزند عبدالمطلب و برادر رسول خدا(ص) شوی دخترش فاطمه و پدر حسن و حسین و جانشین او در تمام حالات هستم و دارای همه مناقب و مکارم و رازدار پیغمبرم. ولادت در کعبه3. مریم مادرعیسی (ع) در بیت المقدس معتکف بود. وقتی که درد زایمان بر او عارض گشت به وی گفتند: بیرون شو! اینجا خانه عبادت است نه خانه ولادت. اما مادرم فاطمه بنت اسد، همین که خواست وضع حمل کند به کنار کعبه آمد و دیوار کعبه برایش شکافته شده و او را به درون خانه فرا خواندند.(1) مادرم به کعبه درآمد و مرا در میان خانه خدا بزاد. این افتخار و فضیلت ویژه ای است که نه پیش از من درباره کسی شنیده شده و نه پس از من برای کسی اتفاق خواهد افتاد. 4. از همان کودکی پیامبر خدا(ص) مرا از پدرم برگرفت و من شریک آب و نان او شدم و پیوسته مونس و هم سخن وی بودم . شجاعت امام5. من در جوانی، بزرگان عرب را به خاک مذلت نشاندم و شاخ های برآمده از تیره" ربیعه" و "مضر" را شکستم و شما مقام و منزلت مرا به سبب خویشی و منزلت مخصوص نزد رسول خدا(ص) می دانید. او مرا در کنار خود می نشانید و بر سینه خویش جای می داد و در بسترش می خوابانید و بوی خوش خود را به مشامم می رساند. هرگز از من دروغی در گفتار و خطا و لغزشی در رفتار ندید. 6. نام من در انجیل به" الیا" و در تورات به" بری" و در زبور به" اری" آمده است ... مادرم مرا"حیدر"(شیر) نامید و پدرم "ظهیر" نام نهاد وعرب به " علی" صدایم زد . 7. نه چندان بلند آفریده شده ام و نه چندان کوتاه بلکه پروردگارم مرا قامتی به اعتدال بخشید. اگر بر شخص کوتاه شمشیر فرود آورم از فرق سر دو نیمه گردد و اگر به بلند قد تیغ زنم، او را از عرض دو نیمه کنم. کمال عقل و درایت8. خداوند در وجود من قوه عقل و درکی نهاده است که اگر آن را بر تمامی احمقان دنیا تقسیم کنند، همه آنان به عقل آیند و صاحبان اندیشه و خرد گردند. و چنان قدرتی به من عطا فرمود که اگر آن را بر همه ناتوان ها تقسیم کنند، در اثر آن همه قوی و نیرومند گردند. و از شجاعت، چندان زهره ای در وجودم نهاده است که اگر آن را بر همه ترسوهای عالم توزیع کنند به دلاورانی بی باک بدل گردند. موحد بودن اجداد امام9. به خدا سوگند، هرگز پدرانم در برابر بت به خاک نیافتادند ( و دامن پاک خود را به زشتی شرک نیالودند)... آنان پیوسته بر کیش ابراهیم (ع) خدا را پرستش کردند. عزت نفس10. پدرم در عین فقر و ناداری، آقا بود و تا آن روز شنیده نشد که فقیری بدان پایه از آقایی رسیده باشد. 11. در روز واپسین، حقیقت نور و روشنایی پدرم - جز انوار طیبه محمد و آل محمد(ع)- همه خلایق را تحت الشعاع قرار خواهد داد. 12. نخستین بار که پدرم مرا در حال نماز همراه رسول خدا(ص) دید، گفت: پسرم! از عموزاده خود جدا مشو؛ چه این که تو با پیوستن به او از انواع مهالک و سختی ها در امان خواهی بود . سپس گفت: راه مطمئن در همراهی محمد است. 13. من نخستین کس بودم که به رسول خدا(ص) گروید و نیز آخرین فرد بودم که از وی جدا گشت و او را به خاک سپرد. 14. هفت سال تمام، خدای را پرستش کردم پیش از آن که کسی از این امت به پرستش خدا پردازد. آواز فرشتگان را می شنیدم و روشنایی حضور آنان را می دیدم ( و این در حالی بود که پیامبر خدا(ص) از دعوت علنی به اسلام خاموش بود). 15. من پیوسته در پی پیامبر روان بودم؛ چنانکه بچه در پی مادر. هر روز برای من، از اخلاق خود نمونه ای آشکار می ساخت و مرا به پیروی از آن وامی داشت. در سال ( چند روزی را) در غار " حرأ" خلوت می گزید( و به عبادت می پرداخت). من او را می دیدم و جز من کسی او را نمی دید. آن روز جز خانه ای که رسول خدا(ص) و خدیجه در آن بودند و من سومین آنان بودم؛ در هیچ خانه دیگری اسلام راه نیافته بود. ( همان روزها) روشنایی وحی و رسالت را می دیدم و عطر نبوت را در مشام خود حس می کردم. 16. من از میان مسلمین با هیچ کس به طور خصوصی رابطه نداشتم. تنها کسی که با او مانوس بودم و به او اعتماد داشتم و از مصاحبتش آرامش می یافتم و همواره خود را به او نزدیک می ساختم شخص رسول اکرم(ص) بود. او مرا از کودکی در دامن خود پروراند و در بزرگی منزل و ماوا داد و هزینه زندگی مرا بر عهده گرفت. با وجود او، من از این که در پی یافتن کاری باشم و یا کسبی نمایم، بی نیاز بودم و زندگی خود وخانواده ام بر عهده آن جناب بود. شاگرد خصوصی پیامبر اکرم(ص)17. در هر صبح و شام یک نشست خصوصی با او داشتم که در این نشست احدی جز من و او شرکت نمی کرد. همه اصحاب آن حضرت این را می دانستند که پیامبر خدا جز با من با هیچ کس دیگری چنین دیدارهایی نداشته است. در این اوقات من با او بودم و هر جا که می رفت و از هر دری که سخن می گفت با او همراه و هماهنگ بودم . چه بسا این دیدار در منزل من صورت می گرفت و گاهی که این ملاقات در منزل او واقع می شد، چنانچه کسی غیر از ما حضور داشت، دستور می داد تا خارج شود. اگر این نشست در منزل ما بود، حضور فاطمه و فرزندانم را مزاحم نمی دید و آنان را به خروج از خانه وادار نمی کرد. ( در این کلاس خصوصی) از هر چه می خواستم می پرسیدم و آن بزرگوار با کمال گشاده رویی پاسخ می داد و چون پرسش ها پایان می گرفت و من خاموش می ماندم، خود سخن می گفت. هیچ آیه ای نازل نمی شد، مگر آن که برایم می خواند و می فرمود که آنها را با خط خود بنویسم و موارد تاویل و تفسیر(ظاهر و باطن قرآن)، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، خاص و عام هر یک را برمی شمرد و تعلیم می نمود. رسول خدا(ص) دست بر سینه ام نهاد و از خدا خواست تا قلبم سرشار از فهم و دانش و حکمت و بینش گردد. به برکت دعای آن حضرت، هرگز نشد آیه ای از قرآن را که فرا گرفته بودم و دانشی که آموخته بودم، فراموش کنم. (یک بار) به او گفتم پدر و مادرم فدایت، از هنگامی که برایم دعا کرده ای چیزی را فراموش نکرده ام - با آن که یادداشت نکردم - آنچه آموخته ام به یاد دارم . یا رسول الله! آیا این وضع برای همیشه ادامه خواهد داشت یا این که ممکن است در آینده دچار فراموشی گردم؟ فرمود: نه، هرگز برای تو جهل و فراموشی رخ نخواهد داد. 18. اگر در غیاب من آیه ای نازل می شد هنگامی که به حضور می رسیدم می فرمود: علی! در نبود تو این آیات نازل شده است سپس آنها را بر من می خواند ( و چنانچه تاویلی داشت) مرا از تاویل آن آگاه می ساخت. 19. روزی که پیامبرمان به نبوت مبعوث شد، من کوچکترین عضو خانواده بودم که به خدمت رسول خدا(ص) درآمدم و او را در خانه اش یار و مددکار شدم. وقتی که دعوت خود را آشکار ساخت، ابتدا از فرزندان عبدالمطلب شروع کرد و بزرگ و کوچک آنها را به توحید و پرستش خدای یگانه فراخواند. به آنها گفت که از جانب پروردگار به نبوت مبعوث گشته است. اما خویشان آن حضرت سخنش را انکار کردند و دعوتش را هیچ انگاشتند و از وی دوری گزیدند و از جمع خویش براندند. دیگر مردم که پذیرش نبوت آن حضرت برایشان سنگین و بزرگ آمده بود - از آن رو که قدرت فهم و رشد کافی نداشتند- به مخالفت با وی و رویارویی با حضرتش بپا خاستند و تا توانستند در آزارش کوشیدند. در این میان تنها کسی که دعوتش را پذیرفت و با سرعت به ندایش پاسخ گفت و هرگز در حقانیت حضرتش به تردید نیافتاد، من بودم. سه سال بر ما گذشت و احدی جز دختر خویلد، خدیجه (ع) به ما نپیوست... . 20. من پیشتر می پنداشتم که این فرمانروایان و اولیای امور هستند که بر مردم احجاف می کنند اما اکنون می بینم که این مردم هستند که بر امرای خود ستم می کنند. ( یعنی اگر در مورد دیگران چنین است که معمولاً امراء و حکام آنها در حقشان ستم می نمایند، در مورد من چنان شد که مردم بر من ظلم کردند). 21. روزی که دامادی بهترین مردمان و افتخار همسری برترین بانوان جهان نصیبم گشت از مال دنیا بهره ای نداشتم. آن روز از بستری که بر آن بیاسایم محروم بودم. اما اکنون فقط مقدار صدقاتی که از میان اموال خود دارم اگر بخواهم بر تمامی بنی هاشم تقسیم کنم به همه خواهد رسید. دعا برای فرزند22. به خدا سوگند، هرگز از درگاهش فرزندی که از جهت چهره و اندام، چنین و چنان باشند، مسئلت نکرده ام، بلکه همواره خواسته ام آن بوده است که به من فرزندانی عطا کند که همه از نیکان و صالحان و خدا ترس باشند، تا گاهی که به آنان می نگرم چشمانم روشنایی و فروغ گیرند. 23. تا رسول خدا(ص) زنده بود، حسن، مرا ابوالحسین صدا می زد و حسین نیز ابوالحسن می خواند و هر دو جدشان را پدر صدا می زدند و پس از رحلت آن بزرگوار مرا پدر خواندند. پی نوشت1. شنیده اید که به هنگام ولادت علی (ع) دیوار کعبه شکافته شد و راهی به اندازه عبور یک انسان بر سطح دیوار پدیدار گشت. آن شکاف پس از ورود مادر علی(ع) بر هم آمد و... اما آیا هیچ از خود پرسیده اید که مگر خانه کعبه در نداشت؟ و مگر میزبان علی(ع) نمی توانست با گشودن در، قدم مهمان خود را گرامی بدارد؟ و مگر... پاسخ مثبت است. اما در آن صورت اهمیت و عظمت قصه لوث می گشت و محملی برای بهانه جویان و بدخواهان پیدا می شد تا قضیه را عادی جلوه دهند و بگویند: " شاید قفل در کعبه باز بوده و کلید دار از بستن آن غلفت ورزیده و مادر علی(ع) هم با مختصر فشاری که بر در وارد آورده است، در باز شده و وی توانسته است به درون کعبه راه یابد..." اما خدای علی(ع) که بر مظلومیت های او واقف است، خواست تا با شکافتن دیوار کعبه و پذیرایی سه روزه از مولود کعبه و غیرعادی جلوه دادن ولادت او، زبان توجیه بهانه جویان برای همیشه بسته شود و صلای مجد وعظمت علی(ع) از همان بدو تولد طنین انداز عالمیان باشد. برگرفته از کتاب" خاطرات امیرمومنان(ع)" از انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم
کلیدواژه ها:
[ یکشنبه 91/3/14 ] [ 10:41 عصر ] [ امین خوش نژاد ابراهیمی (87) ]
در فرهنگ اسلام، به رهبر آسمانى، معلّم و مربّى و پدرِ همسر نیز پدر گفته مىشود.در روزهاى پایانى عمر پیامبر(ص) که حضرت در بستر بیمارى بودند، به على (ع) فرمودند: به میان مردم برو و با صداى بلند بگو: لعنت خدا بر هر کس که عاقّ والدین باشد، لعنت خدا بر هر بردهاى که از مولایش بگریزد، لعنت خدا بر هر کسى که حقّ اجیر و کارگر را ندهد. حضرت على (ع)آمد و در میان مردم این جملات را گفت و برگشت. بعضى از اصحاب این پیام را ساده پنداشتند و پرسیدند: ما دربارهى احترام به والدین و مولا و اجیر قبلا این گونه سخنان را شنیده بودیم، این پیام تازهاى نبود که پیامبر از بستر بیمارى براى ما بفرستد. حضرت که متوجّه شد مردم عمق پیام او را درک نکردهاند، بار دیگر على (ع) را فرستاد و فرمود: به مردم بگو: مُرادم از عاقّ والدین، عاق کردن رهبر آسمانى است. یا على! من و تو پدر این امّت هستیم و کسى که از ما اطاعت نکند عاقّ ما مىشود.1
1. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج9، ص: 253
[ شنبه 91/3/13 ] [ 9:21 عصر ] [ وحید رستمی (87) ]
ولی پدر ... یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند بیایید قدردان باشیم و در آستانه روز پدر، سلامتی پدر و مادرهامون رو از خدا بخواهیم
در آستانه 15 خرداد 91 (سیزدهم رجب) مصادف با سالروز
به یمن لطف تو بختم بلند خواهد شد [ جمعه 91/3/12 ] [ 11:14 عصر ] [ وحید رستمی (87) ]
|
||