نشسته ام در کنج تنهایی خود و خاطرات تورا مرور میکنم.خاطرات متولد شده ای که قرار است از در خوشبخت ترین جمعه عالم دوباره متولد شود. خاطره روزی که می آیی و دیگر هیچ شیری زهره دریدن نخواهد داشت . خاطره صبحی که با صدای تکبیرت همه ستمگران حساب کار خود را خواهند کرد. نشسته ام در کنج تنهایی خود و خاطرات تو را مرور میکنم و بغضی سنگین در گلویم نشسته است . بغضی نفس گیر که پیش کسی نمیتوان شکست الا خودت. کی می آیی ؟ کی کی؟ کی؟ کی؟
کلیدواژه ها:
[ چهارشنبه 91/12/2 ] [ 9:48 صبح ] [ جواد صفری (83) ]
خداگفته(حدیث قدسی است): مَن طَلَبَنی وَجَدَنی هرکس دنبالم بگردد پیدایم می کند وَمَن وَجَدَنی عَرَفَنی هر کس پیدایم کند می شناسد وَمَن عَرَفَنی عَشَقَنی هرکس بشناسد عاشقم میشود وَمَن عَشَقَنی عَشَقتُهُ هر کس عاشقم بشود عاشقش میشوم وَمَن عَشَقتُهُ قَتَلتُهُ هر کس عاشقش بشوم، می کشم او را وَمَن قَتَلتُهُ فَعَلَیَّه دِیَتُه هر کس را بکشم دیه اش بر من واجب میشود وَمَن عَلَیَّه دِیَتُه فَاَنا دِیَتُه هر کس دیه اش بر من واجب شود پس خودم دیه اش هستم حالا فهمیدم چرا به امام حسین (ع) میگن خون خدا
کلیدواژه ها:
[ چهارشنبه 91/12/2 ] [ 9:45 صبح ] [ جواد صفری (83) ]
خدا یا من بره گم شده توام که به طمع علف خوشمزه دنیا از تو دوره افتاده ام گفته بودی کدام یک از شما هست که گله ای را برای یافتن بره ای گم شده رها نکند من گم شده ام من از تو گم شده ام بیا مرا پیدا کن و به آغوش خودت برگردان
یا رَحیمُ
مَن بِیَدِکَ ناصِیَتی مَن لی غَیرُکَ- خُذ بِیَدِکَ وَ بِرَحمَتِک (ای مهربان سر نوشت من به دست توست و غیر از تو کسی را ندارم. مرا در پناه مهر خود گیر
کلیدواژه ها:
[ چهارشنبه 91/12/2 ] [ 9:42 صبح ] [ جواد صفری (83) ]
|
||