سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک روز، یک حدیث
تلاوت برگزیده
تلاوت برگزیده
ابراهیم عقیلی
ورودی 94


سورۀ انعام | آیه 59
به همراه تحلیل استاد ابوالقاسمی


بارگذاری

-----------------------------------------------
تلاوتهای مورد علاقتون رو به
razavyoon@chmail.ir
ارسال کنید. البته تلاوتهای اساتید
و دانشجوهای خودمون اولویت داره.


.:: بایگانی تلاوت ها ::.
تصویر برگزیده
تصویر برگزیده
-----------------------------------------------
تصاویر خاطره انگیزتون رو به
razavyoon@chmail.ir
ارسال کنید تا تو این بخش قرار بگیره.

مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره)، ؛

 


 


دعای فرج، دوای دردهای ما است  
دعای تعجیل فرج دوای دردهای ما است، در روایت است که: در آخر الزمان همه هلاک می شوند،« إِلاّ مَنْ دَعا بَالْفَرَجِ. » مگر کسانی که برای [تعجیل] فرج دعا کنند. 
ائمّه ی ما علیهم السّلام با این بیان خیلی به اهل ایمان و شیعیان عنایت کرده اند تا خود را بشناسند. علامت گذاری برای آن ها است، یعنی اگر برای فرج دعا می کنید، علامت آن است که هنوز ایمانتان پا برجاست. دستورهای عجیب و غریب دیگر هم داده اند، زیرا در آخرالزمان گرفتاری اهل ایمان خیلی سخت می شود به حدّی که در روایت آمده است: 
« بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا. » بعد از آن که زمین از جور و ستم پر می شود. 
و شاید در روایت وارد شده باشد که: 
« یُنْکِرُهُ أکْثَرُ مَنْ قالَ بإِمامَتِهِ! » « لاِءَنَّهُ یَقُوُم بَعْدَ... ارْتِدادِ أَکْثَرِ الْقائِلِینَ بِإِمامَتِهِ. »؛ (زیرا او بعد از... بازگشت بیشتر معتقدان به امامتش قیام می کند.) 
بیشتر کسانی که اعتقاد به امامت آن حضرت دارند، او را انکار می کنند. یعنی بیشتر مردم از اعتقاد وایمان به امامت بر می گردند. هم چنین فرموده اند که در آخرالزمان این دعای فرج را که دعای تثبیت در دین است، بخوانیم: « یا أللّهُ،یَا رَحْمانُ، یَا رَحیمُ، یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبی عَلی دینِکَ. » ای خدا، ای رحمت گستر، ای مهربان، ای زیر و رو کننده ی دل ها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار گردان. یعنی آن مرتبه ای از ایمان را که به من منّت نهادی، حفظ کن، نه این که مسلمان باشد و به همان باقی باشد، چون این معنا تثبیت در دین نیست. این توسّلات، عزاداری ها، سوگواری ها و زیارت قبور اهل بیت علیهم السّلام علامت آن است که اهل ایمان به آن ها اتّصال و الصاق دارند و هنوز از آن ها منحرف نشده اند؛ لذا کفّار و دست نشانده های آن ها دستور داشتند که بین مسلمانان و قرآن تا چه برسد به مساجد و تکایا و مجالس عزا و روضه خوانی جدایی بیندازند، زیرا همه ی این ها ضدّ خواسته های سلاطین جور بود، لذا فرمان هدم قبور یا تعطیلی مجالس روضه خوانی را دادند. روز هشتم ماه شوّال که روز هدم قبور ائمه ی بقیع علیهم السّلام است قاعدتا روز تعطیلی حوزه ی علمیه نجف بود، ولی ما کم کم عادت کردیم و برای ما عادی شد.! 
  
علّت غیبت امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف خود ماییم  
سبب غیبت امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف خود ما هستیم زیرا دستمان به او نمی رسد، وگرنه اگر در میان ما بیاید و ظاهر و حاضر شود چه کسی او را می کُشد؟! 
 آیا جنّیان آن حضرت را می کشند، یا قاتل او انسان است؟! 
 ما از پیش در طول تاریخ ائمّه علیهم السلام ، امتحان خود را پس داده ایم که آیا از امام تحفّظ، و اطاعت می کنیم، و یا این که او را به قتل می رسانیم؟! 
انحطاط و پستی انسان به حدّی است که قوم حضرت صالح علیه السّلام ناقه ی صالح را با این که وسیله ی ارتزاق و نعمت آن ها بود، پی کردند، چنان که قرآن کریم درباه ی آن می فرماید: 
«لهَا شِرْبٌ وَ لَکُمْ شِرْبُ یَوْمٍ مَّعْلُومٍ»(سوره ی شعراء، آیه ی 155) یعنی، یک روز آب سهم شما باشد و روز دیگر سهم آن. آن ناقه، یک روز آب چاه را می خورد و در عوض به آن ها شیر می داد! 
بنابراین، همان گونه که ممکن است عُقلا خزینه و انبار نعمت خود را نابود کنند، هم چنان که ناقه ی صالح را کشتند، امکان دارد که ما انسان های عاقل(!) نیز امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف را که تمام خیرات از او است و از ناقه ی صالح بالاتر و پر فیض تر است برای اغراض شخصیّه ی خود به قتل برسانیم! 
  
در فکر آن باشیم که با حضرت غائب عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف رابطه داشته باشیم 
یکی از امور مهم بلکه از اهمّ امور این است که بدانیم چه کار کنیم تا مثل کسانی از علما و متشرعه و صلحای تابع علما باشیم که فرج شخصی و ارتباط خاصّ با حضرت ولی عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف داشته اند، و محتاج نبوده اند که در امور خودشان یا غیر خودشان فی الجمله عدل عمومی را خواستار باشند. از قبیل نوّاب اربعه و علمای معاصر آن ها که مقامات و کراماتی داشته اند که ما نداریم، به طوری که نمی توانیم بگوییم مثل آن ها هستیم. 
باید مجالسی تشکیل دهیم و با رفقا و اصدقا بنشینیم و مذاکره کنیم که به چه راهی می شود به آن حضرت رسید و با آن حضرت رابطه داشت. 
  
زیرا بلاکلام هر فیضی به ما می رسد چه خصوصی و چه عمومی و چه داخلی و یا خارجی، و چه جسمانی و چه روحی فقط از ناحیه ی همان یک فیض است و توجّه به همه ی ائمّه علیهم السّلام هم به او راجع می شود؛ لذا شخصی به حضرت رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم توسّل نمود و حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم او را به فلان امام و فلان امام و در آخر به امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف حواله داد. 
  
تلازم انتظار فرج با عمل به قرآن و تبعیّت از عترت و دعا برای دوستان گرفتار امام زمان(ع) 
قرآن کتابی است که تمام نور است، و هادی به سوی امام علیه السّلام . 
 امکان ندارد حجّت در میان ما نباشد و مردم بدون امام علیه السّلام باشند. اگر به آن چه در دسترس ما است(قرآن و عترت.) عمل کنیم، انتظار فرج جا دارد.انتظار ظهور و فرج امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف با اذیّت دوستان آن حضرت سازگار نیست. دوستان آن حضرت از هر دو طرف در این جنگ (جنگ عراق علیه ایران.) چند سال است که از بین می روند و او می بیند و متأثّر می شود، ولی به حسب ظاهر دستش بسته است نمی تواند کاری بکند؛ امّا چه قدر حضرت مهربان است به کسانی که اسمش را می برند و صدایش می زنند و از او استغاثه می کنند، از پدر و مادر هم به آنها مهربانتر است. 
اگر ما غافل باشیم و دعا و تضرّع نکنیم، و همه این بلاها را ندیده بگیریم و کَالْعَدَم حساب کنیم، یا آنها را باید مسلمان به حساب نیاوریم و یا خود را! و اگر به آنها ترحم نکنیم، کسی به ما ترحم نخواهد کرد. 
  
هر چند از فیض حضور غایبیم، ولی... 
هر چند حضرت حجت عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف از ما غایب و ما از فیض حضور آن حضرت محرومیم، ولی اعمال مطابق یا مخالف دفتر و راه و رسم آن حضرت را می  دانیم و این که آیا آن بزرگوار را با اعمال و رفتار خود خشنود، و سلامی هرچند ضعیف خدمتش می  فرستیم، و یا آن حضرت را با اعمال ناپسند، ناراضی و ناراحت می کنیم. 
با این که در مال آن حضرت(سهم امام علیه  السّلام) تصرف می  کنیم، دیده و شنیده نشده که حضرت در تصرّف ما ترتیب اثر داده و در حیف و میل آن به کسی اعتراض نموده باشند. 
گویا مال آن حضرت را مال او نمی  دانیم و گویا آن حضرت این مال را مالِ خود نمی  داند که به ما اعتراض نمی  کند! 
  
مهمّ تر از دعا برای تعجیل فرج 
مهمّ تر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف ، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او می باشد؛ زیرا مردن، تنها قطع حیاتِ دنیای چند روزه ی فانی است؛ اما بیرون رفتن از عقیده ی صحیح، موجب هلاکت ابدی از حیات جاوید آخرت و خلود در جهنّم است، لذا حضرت امیر علیه السّلام در لیلةُ المَبیت از رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم می پرسد: 
«أَفِی سَلامَةٍ مِنْ دِینِی؟»(1) آیا دین من سالم خواهد بود؟ 
  یعنی از استقامت در دین و ثبات ایمان و عقیده تا مرز شهادت را که از خود شهادت بالاتر است، از آن حضرت سؤال می کند. 
این دعا خیلی عالی است که دستور داده شده است در زمان غیبت خوانده شود، که: 
«یا أَللّه  یا رَحْمانُ یا رَحِیمُ! یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبِی عَلی دِینِکَ.»(2) 
ای خدا، ای رحمت گستر، ای مهربان، ای گرداننده ی دل ها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار بدار. 
  
کسانی را دیده ایم که گویی به حضرت غائب عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف تلگراف می کردند 
باید اعتقاد داشته باشیم که عنایت و امداد حضرت غائب عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف در وقایع و حوادث و گرفتاری ها نسبت به شیعیان شامل است، و آن حضرت امام مُفْتَرَضُ الطّاعة و حَیّ است و قطعا ظهور خواهد نمود و او «عینُ اللّه  النّاظرةُ» و بر احوال ما مطّلع است. 
ما کسانی را دیده ایم که گویی در گشایش و گرفتاری ها با آن حضرت مخابره و تلگراف داشتند، هر چه می گفتند و یا از آن حضرت می خواستند، همان می شد! 
شخصی پیاده و خسته در بیابان بود، سه مرتبه گفت: 
یا امام زمان، یک مالی بفرست. فورا چرخ و ارّابه ای پیدا شد و او را سوار نمود و به مقصد رساند! 
آن حضرت خیلی به ما نزدیک است ولی ما او را نمی بینیم و دور می پنداریم. 
  
أَلْبَلاءُ لِلْوِلاءِ 
سؤال: آیا ممکن است این بلاهای وارده از باب عقوبت و کیفر گناهان نباشد، بلکه به جهت ترفیع درجات و از باب « أَلْبَلآءُ لِلْوِلاءِ. »؛ (بلا، برای دوستی است.) باشد؟ 
جواب: برای اهل ولاء مطلب روشن است، هرچه بیشتر مبتلا گردند، یقینشان زیادتر می شود. 
  
 میثم بر سرِ دار بود هر آن و هر لحظه اطمینان و ایمانش بیشتر می شد؛ زیرا به او خبر داده بودند. 
در هر حال، از سوی حضرت امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف زیاد سفارش شده و اصرار شده که در این زمانه و زمینه، دعای فرج بسیار خوانده شود. 
  
تهذیب نفس، شرط درک خدمت امام زمان (عج) 
در تهران استاد روحانیی بود که لُمْعَتَیْن را تدریس می کرد، مطّلع شد که گاهی یکی از طلاّب و شاگردانش که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً خارق العاده دیده و شنیده می شود. 
روزی چاقوی استاد (در زمان گذشته وسیله نوشتن قلم نی بود، و نویسندگان چاقوی کوچک ظریفی برای درست کردن قلم به همراه داشتند) که خیلی به آن علاقه داشت، گم می شود و وی هر چه می گردد آن را پیدا نمی کند و به تصور آنکه بچّه هایش برداشته و از بین برده اند نسبت به بچه ها و خانواده عصبانی می شود، مدتی بدین منوال می گذرد و چاقو پیدا نمی شود. 
و عصبانیت آقا نیز تمام نمی شود. 
روزی آن شاگرد بعد از درس ابتداءً به استاد می گوید: 
«آقا، چاقویتان را در جیب جلیقه کهنه خود گذاشته اید و فراموش کرده اید، بچه ها چه گناهی دارند.» آقا یادش می آید و تعجّب می کند که آن طلبه چگونه از آن اطلاع داشته است. 
از اینجا دیگر یقین می کند که او با (اولیای خدا) سر و کار دارد، روزی به او می گوید: بعد از درس با شما کاری دارم. 
 چون خلوت می شود می گوید: آقای عزیز، مسلّم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا امام زمان (عج) مشرف می شوید؟ 
استاد اصرار می کند و شاگرد ناچار می شود جریان تشرّف خود خدمت آقا را به او بگوید. 
 استاد می گوید: عزیزم، این بار وقتی مشرّف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح می دانند چند دقیقه ای اجازه تشرّف به حقیر بدهند. 
مدتی می گذرد و آقای طلبه چیزی نمی گوید و آقای استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، منفی باشد جرأت نمی کند از او سؤال کند ولی به جهت طولانی شدن مدّت، صبر آقا تمام می شود و روزی به وی می گوید: 
 آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟ 
می بیند که وی (به اصطلاح) این پا و آن پا می کند. 
 آقا می گوید: عزیزم، خجالت نکش آنچه فرموده اند به حقیر بگویید چون شما قاصد پیام بودی (وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلا الْبَلاغُ الْمُبینُ) 
آن طلبه با نهایت ناراحتی می گوید: 
 آقا فرمود: لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقتِ ملاقات بدهیم، شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می آیم. 
  
وای بر ما اگر. . . 
وای بر کسی که حضرت حجّت عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف بداند که او در تحصیل موافقت و رضای آن حضرت، و یا در مخالفت آن حضرت بی اعتنا و لااُبالی است. 
در امور مالی به مردم بگوید که دست من دست او است و نماینده ی او هستم، و در کارهای دیگر چنین نباشد! 
خدا نکند ما این گونه باشیم! 
خصوصا این که میل داریم در آخر زندگی و دم مرگ به داد ما برسد و به شفاعتش بلاهای ما رفع شود. 
آیا می شود از اوّل کار از او جدا باشیم و در آخر کار تمایل داشته باشیم از ما دستگیری کند؟! 
آقای طبیبی در نزدیکی وفاتش، به همه ی انوار معصومین علیه السّلام سلام کرد و تعظیم نمود ولی هیچ کدام از حضار کسی را نمی دیدند! 
آن بزرگواران که در وقت وقتش به آنها احتیاج داریم، نباید کاری کنیم که دم آخر بگویند: ما این شخص را نمی شناسیم! 
تفاوت مراتب ایمان و تقوا و یقین ما و علمای گذشته بسیار است، صد سال فاصله ی بین ما و آنها، مانند هزار سال است! دعا کردن و زود مستجاب شدن برای آنها اصلاً چیز عادی عادی بوده؛ ولی حالا اگر کسی بگوید: دعا کردم و مستجاب شد، خیلی نادر است. 
نقل کرده اند که آقایی که فاصله ی وفاتش با وفات مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حایری رحمه اللّه یک هفته بود، در مشهد بود و خانواده اش در عراق بودند به حرم امام رضا علیه السّلام مشرّف شد و عرض کرد: خانواده ام... (ا ین قسمت در اصل از قلم افتاده است، شاید عرض کرده است: خانواده ام در عراق هستند و من در مشهد، تقاضا دارم که هزینه ی راه را مرحمت فرمایید تا به عراق بروم.) بلافاصله شخصی از کنارش گذشت و مقداری پول به او داد؛ ولی او رو کرد به حضرت و عرض نمود: «این نه مناسب کرم شما است!» تا این که مقدار دیگری به او می رسید. باز گفت: «کم است!» پس از جریان یکی از علمای مشهد در صحن به او می رسد و می گوید: «معلوم می شود معامله ی شما با حضرت خوب است!» همان اندازه که می خواسته از جیبش در می آورد و به او می دهد. 
  
قلب آباد به یاد خدا پیدا کنید. . . 
سؤال: اخیرا کتابی نوشته شده درباره ی مثلّث برمودا که مؤلف در آن سعی کرده که اثبات کند جزیره خضرائی که در روایت دارد که در آن جا با امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف ملاقات حاصل شده، همان مثلّث برمودا است. 
 آیا این تطبیق درست است و آیا جزیره ی برمودا همان جزیره ی خضراء است؟ 
جواب معظم له: امام عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف در هر کجا باشد، آن جا خضراء است. قلب مؤمن جزیره ی خضراء است، هر جا باشد حضرت در آن جا پا می گذارد. 
قلبها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید، تا برای شما امضا کنیم که امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف آن جا هست. 
  
همه باید سایه ی ظلم و جور را احساس کنند 
از این خونریزی هایی که پیش از ظهور حضرت حجّت علیه السّلام واقع می شود، معلوم می گردد که ظهور آن حضرت مانع از خونریزی است، چون همه طَوْعا یا کَرْها(خواسته و یا ناخواسته) تابع آن حضرت خواهند شد. 
 و نیز معلوم می شود که آن قدر باید ظلم و خونریزی صورت بگیرد که برای همه روشن گردد که «مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا. زمین از جور و ستم پر شد.»(بحار الانوار، ج 3، ص 80) و همه ی اهل زمین در هر کجا که باشند احساس کنند سایه ی ظلم و جور بر سر آن هاست و همه ی جهانیان حتّی کفّار، در فشار ظلم و ستم به سر ببرند و به انتظار نجات و ظهور فرج و مصلح باشند. 
ائمّه ی ما علیهم السّلام در روایات به ما خبر داده اند که: «خیلی از اهل ایمان و عقیده در اثر ابتلائات بر می گردند.»، « لاِءَنَّهُ یَقُوُم بَعْدَ. . . ارْتِدادِ أَکْثَرِ الْقائِلِینَ بِإِمامَتِهِ. زیرا او بعد از. . . بازگشت بیشتر معتقدان به امامتش قیام می کند.»(کشف الغمّة، ج 2، ص 526) خدا کند ایمان ما تا آن وقت باقی بماند، و گرنه اگر ظهور هم نزدیک باشد ولی ایمان ما زایل شده باشد، دیگر ما را چه باظهور آن حضرت و حضرت را چه با ما؟! 
برای مؤمنین تثبیت در دین و ایمان و ثبات قدم تا ظهور آن حضرت، از ظهور آن حضرت مهم تر است. 
  
لزوم همدردی با مؤمنان 
سعدی می گوید: 
بنی آدم اعضای یکدیگرند        که در آفرینش زیک گوهرند 
چو عضوی به درد آورد روزگار     دگر عضوها را نماند قرار 
مرحوم حاج شیخ عبّاس قمی در سفینة البحار روایتی نقل می فرماید که گویا این شعر اقتباس از آن است. 
اگر کسی در امثال و حِکَم و اشعار تتّبع کند، می تواند مجموعه ی بزرگی از آثار جمع آوری نماید. در روایت این مضمون آمده است که: 
«گاهی مؤمن به غصّه و اندوه مبتلا می شود و سبب آن را نمی داند. سبب آن ابتلا مؤمن دیگری است به بلایی در اقصی نقطه های عالم. و گاهی رفع بلا از او، موجب شادی مؤمنین دیگر است. و گاهی یک مؤمن موجب رحمت و برکات برای مؤمنین دیگر می شود.» 
 آیا با این همه بلاها که برای مسلمانان به خصوص برای شیعه وارد می شود، ما نباید هیچ غم و اندوه داشته باشیم؟ آیا باید بی تفاوت باشیم؟! یا باید حال ما در نگرانی و ناراحتی مثل این باشد که بلا بر سر خود ما می بارد؟! 
یکی از علایم آخرالزّمان و قیام و ظهور حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف آن است که: «عِنْدَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ» هنگام سنگدلی مردم. 
 در توقیع شریف به نقل از حضرت حجّت عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف به این صورت آمده است: «وَ ذلِکَ بَعْدَ طُولِ الاْءَمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلوُبِ وَامْتِلاءِ الاْءَرْضِ جَوْرا. ظهور بعد از گذشت زمان طولانی و سنگدل شدن مردم و پُر شدن زمین از ستم، خواهد بود.»(بحارالانوار، ج 51، ص 163) در هر حال، با ما اتمام حجّت کرده اند که اگر در این زمان تکلیف خود را بدانیم و بدان عمل نماییم، باید از خوشحالی کلاهمان را به هوا بیندازیم، و در مواردی که اصالت برائت جاری نیست مثل موارد دِماء و اموال خطیره و اَعْراض، و اسلام و ضروریات دین به احتیاط عمل کنیم.

منبع:http://www.hawzah.net/fa/articleview.html?ArticleID=93055


کلیدواژه ها:

 

یادش بخیراستاد حمید عباس زاده به اتفاق دانشجویان ورودی 82

آقایون بوخونن!


کلیدواژه ها: خاطرات دانشجویی(19)،

[ یکشنبه 91/2/31 ] [ 9:15 صبح ] [ هادی فرخنده نژاد (82) ]

ماده امتحانی : تفسیر

  • تاریخ تفسیر قرآن   کریم   - جلالیان - انتشارات اسوه  
  • التفسیر و المفسرون فی   ثوبه القشیب   - معرفت - ترجمه   : - انتشارات  

ماده امتحانی   : حدیث

  • تاریخ عمومی   حدیث - معارف - - کویر
  • درایه الحدیث - شانه چی - - دفتر انتشارات اسلامی
  • علم الحدیث - شانه چی - - دفتر انتشارات اسلامی
  • علوم الحدیث و مصطلحه - صبحی صالح - ترجمه : نادر علی - اسوه

ماده امتحانی : زبان عمومی و تخصصی

  • گرامر جامع زبان انگلیسی از پایه تا تافل - آرش روزبهانی - سعید پیکارجو - - نشر آنیش
  • مجموعه سوالات تافل دانشگاه تربیت مدرس و تهران - حسین اصغر پور -نور علم همدان

تست ، خلاصه مباحث و جزوه

  • 100+1000 تست طبقه بندی شده صرف و نحو عربی - ضیغمی - کشاورز - فقهی
  • ترجمه زبان تخصصی الهیات ( 1و2و3) شیعه در اسلام - جبار زاده - برهانی - جباری
  • تلفیق کامل جواهر البلاغه و البلاغه الواضحه - حسینی - نشر پردازش
  • سرگذشت تفسیر ( برگزیده تفسیر و مفسران ) - بیستونی - بیان جوان
  • شاهکار های ادبیات عربی - حسینی - نشر پردازش
  • مجموعه سوالهای کارشناسی ارشد عربی ( صرف و نحو ) - عابدی فیروز جائی - نشر پردازش
  • جزوات جهاد دانشگاهی دانشکده الهیات دانشگاه تهران+ جزوات دانشکده علوم حدیث

جزوات سنجش و دانش+ جزوات موسسه فرهنگی هنری قرآن پژوهان


ماده امتحانی : زبان   عربی

  • فن   ترجمه   - یحیی معروف - سمت  
  • مبادی العربیه ( 4   ) صرف و نحو - الشرتونی - ترجمه : شیروانی - دار الفکر
  • مصطلحات المتداوله فی الصحافه العربیه - عزیزی پور -سمت

ماده امتحانی : علوم قرآنی

  • الاتقان فی علوم القرآن ( 1و2 ) - السیوطی - ترجمه : قزوینی - امیر کبیر
  • الاتقان فی علوم القرآن ( 1و2و3 ) - السیوطی - ترجمه : دشتی - دانشکده اصول الدین
  • البیان فی تفسیر القرآن (اعجاز - قرائات - نسخ) - الخوئی - ترجمه : نجمی - وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
  • علوم قرآنی - معرفت - - موسسه فرهنگی تمهید
  • پژوهشی در تاریخ قرآن کریم - حجتی - دفتر نشر فرهنگ اسلامی

علوم قرآن (ضریب 4)

تفسیر قرآن کریم: از سوره‌های جمعه، مؤمنون، حجرات، اسراء، انبیاء، یس، اعلی، طارق، واقعه و بخش نخست سوره‌ی بقره از تفسیر مجمع البیان مرحوم طبرسی و المیزان مرحوم علامه طباطبایی.

علوم قرآن کریم: لغات غیر عربی (معرب) در قرآن کریم، لغات غیر حجازی در قرآن کریم، شناخت وجوه و نظائر قرآن کریم، شناخت معانی و ادوات و طرقی که مفسر در تفسیر صحیح بدان‌ها نیازمند است. محکم و متشابه در قرآن کریم، اقوال و آراء دانشمندان در این باره، گزارش در باره‌ی حروف مقطعه در قرآن کریم در رابطه با این بحث، تقدم و تأخر در الفاظ و عبارات قرآن و گزارش حکمت آن‌ها، عام و خاص در قرآن و انواع آن، مجمل و مبین در قرآن کرم، مطلق و مقی، مفهوم و منطوق، حقیقت و مجاز، تشبیه و استعاره، حصر و اختصاص، کنایه و تعریض در قرآن کریم، تناسب آیات با یک‌دیگر، ناسخ و منسوخ، اسباب نزول، معنی لغوی و اصطلاحی اسباب النزول، فایده‌ی شناخت اسباب النزول و انواع آن، از الاتقان سیوطی، البیان آیت الله خویی، اسباب النزول دکتر حجتی.

تاریخ قرآن کریم: در حدود تاریخ قرآن دکتر حجتی و تاریخ قرآن دکتر رامیار، آیت الله معرفت و آیت الله میر محمدی.

تاریخ تفسیر قرآن کریم: در حدود الاتقان سیوطی و تاریخ تفسیر دکتر جلالیان.

علوم بلاغت: در حدود جواهر البلاغه علامه سید احمد هاشمی.

علوم حدیث (ضریب 3)

علم الحدیث و درایة الحدیث استاد کاظم مدیر شانه چی، مصطلح الحدیث دکتر صبحی صالح، تاریخ عمومی حدیث دکتر معارف.

زبان عربی (ضریب 4)

مبادی العربیه (ج 4)، صرف و نحو (ج 1 و 2) دکتر آذرنوش، درس اللغة محمد محمدی.

زبان انگلیسی عمومی و تخصصی (ضریب 2)

Humanities   2 از انتشارات سمت، ترجمه‌ی انگلیسی شیعه در اسلام علامه طباطبایی، دایره المعارف اسلامی، مداخل ایران و اسلام، زبان تخصصی و نیمه تخصصی الاهیات در حدود تافل.

 

 


با سلام و احترام خدمت همه دانش آموختگان فرهیخته دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد؛آفرین

در این یادداشت ویژگی های یک مقاله علمی پژوهشی را برایتان در وبلاگ پویا و پرشتاب خودمون می گذارم. امید دارم مورد استفاده دوستان قرار بگیره

 1) مقدمه:
در این نوشته به ویـژگی‌هـای کلّی یک مقاله علمی - پژوهشی برای انتشــار در نشریاتـی که مقـالات آنها مـورد داوری قرار می‌گیرند (
Refereed Journals ) پرداخته شده است. این نشریات یا مجلّه‌ها پس از دریافت مقاله آن را برای داوری نزد سه یا چند نفر از داوران که به موضوع مورد بحث مقاله آشنایی دارند ارسال می‌دارند. پس از دریافت نظرات و پیشنهادات داوران، در صورتی که مقاله قابلّیت انتشار داشته باشد، نشریه مقاله مورد بحث را منتشر می‌نماید. چارچوب‌های آورده شده در این نوشته نیز می‌تواند برای مقاله‌های ارسالی برای همایش‌های علمی که مقالات آنها داوری می‌شوند مورد توجّه قرارگیرد.

2) معیارهای یک مقاله علمی پژوهشی:
توصیه جدّی می‌شود که معیارهای زیر در هر مقاله علمی - پژوهشی مورد رعایت قرارگیرند. رعایت این معیارها باعث انسجام و استحکام مقاله شده و امکان پذیرش آن را در یک مجله علمی - پژوهشی افزایش می‌دهد.

الف- مرتبط بودن مطالب و کامل بودن
• تمام موضوعات مطرح شده‌اند.
• استدلال‌ها و بحث‌ها در کلیت متن مرتبط هستند.
• منابع و مراجع ادبیات تحقیق آورده شده‌اند.
• منطق و پیوستگی بین استدلال‌ها رعایت شده است.

ب- برخورداری از یک سازمان منسجم:
• مقاله از یک ساختار شفاف مفهومی برخوردار است.
• عنوان‌ها و زیر‌عنوان‌های مناسب، صحیح و مرتبطی به کار برده شده‌اند.
• نظام ارجاع دهی با ثبات و مناسب است.

ج- برخورداری از یک محوریّت تحقیقی در کلّیت و ترکیب مقاله:
• تفکر خلاق، ترکیب و استدلال ظهور و بروز دارد.
• دقت فکری در باره عنوان اصلی دیده می‌شود.
• مفاهیم مرتبط به نحو مناسبی تحقیق شده‌اند.
• استدلال‌ها و اثبات‌ها به وسیله مدارک و مستندات یا ارجاعات پشتیبانی شده‌اند.
• شواهد کافی برای فهم موضوع وجود دارد.
• ادبیات تحقیق مورد نقد و تحلیل قرار گرفته‌اند.
• ارتباط لازم بین ادبیات تحقیق و موضوع مورد تحقیق مقاله ارائه شده است.

3- ساختار عمومی مقاله
یک مقاله تحقیقی به طور کلی می‌تواند در برگیرنده ساختاری مشابه ساختار زیر باشد.
3-1) عنوان مقاله:
• پرهیز از عنوان‌های کلی و روزنامه‌ای؛
• استفاده از صفت و موصوف‌های لازم برای گویاتر نمودن عنوان؛
• دارا بودن جذّابیت برای جذب مخاطب؛
• فشرده و مختصر و یادآوردنی؛
• پرهیز از اصطلاحات نامأنوس و اختصار
• توجه به این نکته که عنوان یک برچسب است نه جمله.
3-2) نام نویسنده/نویسندگان:
• مشخص کردن نام و رابطه عضویتی نویسنده یا نویسندگان.
3-3) چکیده:
• دربرگیرنده (معرفی کلی و گویای تحقیق / بیان هدف و قلمرو تحقیق، اهمیت کلّی تحقیق ، مروری فشرده بر ساختار مقاله، اشاره کلّی به نوآوری‌ها و دستاوردهای مقاله)؛
• پرهیز جدی از آوردن مراجع، فرمول و علامت‌های ویژه؛
• رعایت کوتاهی و فشرده بودن ( در حد یک بند و سقف 200 تا 250 کلمه)؛
• توجه به این نکته که تعداد افرادی که چکیده را می‌خوانند بسیار بیشتر از کسانی است که مقاله را می‌خوانند.
3-4) کلید واژه‌ها:
• تا سقف پنج کلمه و یا اصطلاح
3-5) مقدمه:
• تعریف مسئله و قلمرو تحقیق؛
• طرح اهمیت تحقیق؛
• طرح سوابق تاریخی موضوع؛
• طرح طبقه‌بندی‌ها و شاخه‌های مرتبط با موضوع؛
• ارائه تعاریف اصطلاخات اصلی و علائم و اختصارات؛
• مروری کلی بر بقیه مقاله.
• این بخش می‌تواند با بخش بعدی ترکیب شود.
3-6) بررسی ادبیات موضوع/ سابقه تحقیق:
• طرح سابقه بر اساس یک نظم زمانی/ دیدگاهی/مکتب فکری یا هر طبقه‌بندی دیگر؛
• طرح ارتباط ادبیات مورد بررسی با موضوع تحقیق؛
• بیان نقاط قوّت، ضعف و محدودیت‌های ادبیات موضوع؛
• صرف نظر از طرح مطالب شخصی و تعصب آمیز؛
• طرح یافته‌های موافق و مخالف در ادبیات؛
• ارائه روند و سیر تحقیق و طرح جهت‌گیری آن؛
• نقد و بررسی تئوری‌های طرح شده؛
• مشخص کردن محدوده زمانی مورد بررسی؛
• برقراری ارتباط بین ادبیات موضوع با موضوع مورد تحقیق.
3-7) بدنه اصلی مقاله:
• متشکل از یک تا چند بخش و در برگیرنده اصل تحقیق و مطالعه نظیر روش و متدولوژی، فرضیات، مدل ریاضی.
3-8) نتایج ارائه خروجی‌های آزمایش‌ها، مدل‌ها یا محاسبات.
3-9) بحث در باره نتایج:
• استخراج اصول،روابط و ارائه تعمیم‌های ممکن؛
• ارائه تحلیل مدل یا تئوری؛
• ارائه ارتباط بین نتایج و تحلیل‌ها.
• جمع بندی و نتیجه‌گیری طرح نتایج مهم و پیامدهای آنها؛
• بیان استثناء ها و محدودیت‌ها؛
• طرح افق‌های تحقیقاتی برای ادامه و توسعه تحقیق.
3-10) سپاسگزاری (در صورت نیاز):
• قدردانی از مؤسسات و یا اشخاصی که در به ثمر رسیدن تحقیق و یا بهتر انجام شدن فعالیت‌های مربوط به مقاله تأثیرگذار بوده‌اند.
3-11) منابع:
• ارائه فهرست مرتب شده منابع.
3-12) پیوست‌ها (در صورت نیاز):
• ارائه مطالب ضروری برای فهم و پشتیبانی از مطالب اصلی مقاله.

4) موارد ویرایشی
• رعایت ملاحظات دستوری در جملات و سعی در نوشتن جملات کوتاه و گویا؛
• شماره گذاری عنوان بخش‌ها و زیربخش‌ها؛
• شماره گذاری روابط و فرمول‌ها؛
• ارائه شرح مفید و گویا در بالای جداول و پائین شکل‌ها؛
• شماره گذاری جداول و شکل‌ها به طور جداگانه؛
• ارجاع دهی به هر جدول و یا هر شکل در متن از طریق شماره مربوطه؛
• رعایت دندانه‌گذاری مناسب به منظور تفکیک بهتر و خواناتر نمودن نوشتار؛
• پرهیز از شکسته‌شدن کلمات در دو خط متوالی (نظیر "می" در آخر خط و "شود" در ابتدای خط بعدی)؛
• پرهیز از کپی‌کردن تصاویر ناخوانای مراجع و منابع، سعی در بازطراحی آنها با ذکر دقیق مأخذ در ذیل آنها.

5) نکات ویژه
• سعی جدی در ثبات رویه‌های اتخاذ شده در نوشتار مقاله (مانند اندازه حروف، ضخامت خطوط در جداول و شکل‌ها، نوع خطوط لاتین در کلمات لاتین, فاصله شماره‌ها با متن یا روابط)؛
• الگوبرداری از ساختار آخرین مقالات منتشر شده در نشریه یا ژورنال هدف (نشریه‌ای که قصد دارید مقاله خودرا برای انتشار ارسال دارید)؛
• ارائه مقاله کامل شده به اشخاص مطّلع و مرتبط با موضوع مقاله و دریافت نظرات آنان و انجام عمل بالعکس در مورد آنان؛
• واگذاری تهیه مقالات مروری به محققان با تجربه و نویسندگانی که در زمینه مورد بررسی صاحب نظر بوده و لااقل چند مقاله در این رابطه منتشر نموده‌اند؛
• اطمینان از دسترسی به مقالات مرجع مربوط به موضوع مقاله به ویژه مقالات جدید؛
• رعایت امانت، صداقت و اخلاق از اصول مهم هر فعالیت علمی و تحقیقی است. مراعات نمودن این اصول از ضرورت بسیار بالائی برخوردار است.


منبع: سایت دانشگاه تربیت مدرس


کلیدواژه ها: نگارش مقاله(6)،

[ شنبه 91/2/30 ] [ 4:21 عصر ] [ سید حسن موسوی (81) ]

این مطلب قبلی (چرا باید بگوییم «امام خامنه ای»؟) از روی تعصب و به قول شما (مخاطبم کسیه که هنوز این مطلب براش قابل پذیرش نبود.) غلبه ی احساسات بر عقل نبود؛ اگر اینطور فکر میکنید دوباره مطلب رو به طور کامل بخونید. ضمن این که خیلی هم به نظر من فلسفی نیست که نیاز به منابع و استدلالات آنچنانی و.. داشته باشه (هرچند استدلال هم کم نداره). مثلاً ما به پیشنماز مسجد هم میگیم «امام جماعت»، یعنی کسی که تو نماز جماعت ازش تبعیت میشه. خب حالا به قول شما یه دانش آموز ابتدایی (همونطور که خودتون گفتید) بیاد و بگه «ما هزارتا امام داریم به جای 12تا؟!» باید براش توضیح داد که «امام» یعنی پیشوا، الگو، پیشرو، فرمانده...


کلیدواژه ها:

?والّذین هُم علی صَلاتهم یُحافظون? مؤمنان کسانی هستند که بر نماز خویش مواظبت دارند، همه? اوقات نماز را حفظ می ‏کنند.
امام ششم فرمود: «إنّ العبد إذا صلّی الصلاة فى وقتها وحافظ علیها ارتفعت بیْضاء نقیّه تقول حَفِظتنى حفظک الله وإذا لم یصلّها لوقتها ولم یُحافِظ علیها ارتفعت سوْداء مظلمة تقول ضیعتنى ضیّعک الله» هنگامی که انسان نماز را در اول وقت خواند، نوری سفید و پاکیزه به آسمان می‏رود و می‏گوید: خدا تو را حفظ کند که مرا حفظ کردی و برعکس اگر نسبت به وقت نماز مراقبت نکند، سیاهی تاریک بالا رفته و می‏گوید: مرا ضایع کردی خدا تو را ضایع کند.
نماز اول وقت به صورت امری تابان جلوه می‏کند؛ معلوم می‏شود نماز حقیقتی دارد که زنده است، روحی دارد که برای همیشه هست؛ دعا می‏کند و دعای نماز نیز همیشه مستجاب است و اگر کسی نماز نخواند یا در وقت نخواند به صورت چهره? تاریک در می‏آید و می‏گوید تو مرا ضایع کردی خدا تو را ضایع کند!
در ادامه? آیات می‏فرماید: ?اولئک فی جنّاتٍ مکرمون? اینان در بهشت از کرامت الهی برخوردارند. نه تنها برخورداری از نعمتهای بهشت، مطرح است مانند جنات، نهر، حریر، استبرق و خوردن و نوشیدن؛ بلکه سخن از کرامت و تکریم نمازگزار در بهشت است.
«کرامت» تعبیر لطیف عربی است که ظاهراً معادلی در فارسی ندارد. در فارسی کلمه‏ای نیست، که بتواند ترجمان «کرامت» باشد. بزرگداشت و تکریم و مانند اینها غیر از کرامت است. کرامت آن بزرگواری و بزرگ ‏منشی است که انسان کریم از آن برخوردار است. خداوند کرامت را صفت فرشتگان می‏داند و می‏فرماید: ?بل عبادٌ مکرمون?  فرشتگان، بزرگوار و مورد تکریم هستند. در مورد نمازگزار نیز سخن از کرامت است.
خدا فرشته را به اوصافی معرفی می‏کند؛ سپس می‏فرماید: آن اوصاف را شما هم تحصیل کنید: ?لا یَسبقونه بالقول وهُمْ بأمره یعْملون? فرشتگان هرگز جلو نمی‏افتند و تابع امر خدا هستند سعی می‏کنند برابر دستور خدا کار انجام دهند. آنگاه در سوره? حجرات می‏فرماید: ?یا أیّها الّذین امنوا لا تُقدّموا بین یدی الله ورسوله? ای مؤمنان! بر خدا و رسول او پیشی نگیرید، تابع دستور حق باشید یعنی همانند فرشتگان که تابعند، شما هم تابع باشید؛ تا خوی فرشتگی در شما ایجاد شود و خود فرشته شوید. لذت با فرشته بودن، کرامت است. نمازگزاران در بهشت مکرّمند؛ برای آنکه نمازگزار خوی فرشتگی پیدا کرده، هر چه فرشتگان دارند او دارد.
تو فرشته شوی از جهد کنی از پی آنک ???? برگ توت است کنندش اطلس
برگرفته از کتاب حکمت عبادات حضرت آیت الله جوادی آملی،ص101


منبع:http://www.esramagazine.net/shaval32/?p=31


این مطلب رو از وبلاگ «خاکریز» نقل میکنم، در جواب ایمیلی که از طریق این وبلاگ به بنده ارسال شده بود:

  • غربی‌ها با سه کلیدواژه‌ی آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر افکار عمومی را اداره می‌کردند. شرقی‌ها با دو کلیدواژه‌ی مبارزه‌ی پرولتاریا با امپریالیسم و برابری. امام پنج کلیدواژه‌ی قرآنی را در مقابل آن پنج کلیدواژه قرار دادند.

ادامه مطلب...

کلیدواژه ها: امام خامنه ای(15)،

 

باسلام و احترام

با توجه به بیانات ارزشمند جناب آقای دکتر معارف در مورد سرفصل های رشته علوم قرآن و حدیث:

ایرادهایی که به سرفصلها و دروس مربوط به این رشته وارد است و به نظرم باید اصلاح بشه:
1- چرا سرفصلهای این رشته در دانشگاه ها متفاوت است؟!چون هر دانشگاهی تعیین سرفصلهای مربوطه را به اساتید گروه واگذارمی کند و هر استادی با توجه به علاقه و تخصصی که در آن زمینه دارد سرفصل را تعیین می کند و اقدام به تدریس می کند در حالی که باید در تهران این سرفصلها توسط عده ای خاص تعیین شود و به همه ی دانشگاه ها ابلاغ شود بعد خواهیم دید که اساتید توانایی تدریس در بعضی سرفصلها را واقعا ندارند و آن وقت است که میتوانیم میزان توانایی و فهم اساتید را بسنجیم.
2- کتب مربوط به سرفصلها و دروس تکراری است. به طور مثال تا کی در دانشگاههای ما باید تاریخ حدیث دکتر مجید معارف تدریس شود؟ یک بار هم تاریخ حدیث دکتر پاکت چی تدریس شود تا ابطال و اصلاح برخی تصورات ما در حوزه حدیث روشن شود.
در مورد بقیه دروس هم به همین منوال...
3- سرفصلها واقعا کاربردی نیستند. چند واحد ما در دانشگاه علوم اجتماعی و قرآن میخونیم. چند واحد علوم تربیتی و قرآن میخونیم. چند واحد مسائل روز دینی را میخونیم؟(قضاوت با شما)،بحث در این زمینه طولانی است.
4- مهم تر از موارد بالا این که به نظر بنده در کلاس های این رشته باید بیشتر وقت کلاس به طرح شبهات و به قول خودمون کفریات صرف بشه. اساتید باید در این کلاسها بدترین شبهات را از کتب مختلف(که من جرأت نمیکنم اسم برخی از آن ها را به زبان بیاورم) مطرح کنند و حتی برای دانشجو اثبات کنند تا دانشجو را به چالش بکشند و آن وقت واقعیت ها را دریابیم. اما تا آنجایی که من اطلاع دارم اگر استادی حتی حرف جدید هم بخواهد بزند چه برسه به شبهه با او برخورد میکنند و به هزاران چیز او را متهم می کنند. واقعا خودمون قضاوت کنیم آیا اگر این سیستم در کلاس ها نباشد میتوانیم از حقوق دین و قرآن دفاع کنیم؟البته بازم میگم نه این شبهاتی که همه جا مطرح میشه نه! شبهاتی که فرد جرأت شنیدن آن را نداشته باشد.

5و6- دو مورد بسیار مهم و اساسی هم هست که اگر مدیر محترم وبلاگ صلاح بدونند و اجازه بدهند آن ها را مطرح خواهم کرد. گل تقدیم شما

 


کلیدواژه ها:
[ چهارشنبه 91/2/27 ] [ 7:13 عصر ] [ سجاد رحیمی (86) ]
1   2   3   >  
درباره ی وبلاگ
رضویّون -  دانش آموختگان دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد

کانون دانش آموختگان دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد، در سال 1389 تأسیس گردید. این وبلاگ وابسته به این کانون، و محلی است برای هم افزایی فعالیت ها و ایده های قرآنی. ان شاء الله بتوانیم قدمی مؤثر در راه ترویج «انس با قرآن کریم» برداریم.

رضویون در آپارات

ثبت نام نویسندگی وبلاگ رضویّون

حقیقت این است که ما هنوز خیلی از قرآن دوریم...

کد نمادِ ما
ذکر امروز
دانشکده ها
دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم

قرآن و زندگی - وبلاگ شخصی استاد عظیم پور

انجمن علمی دانشجویی دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد

دانشجویان دانشکده علوم قرآنی شاهرود

فاطر - بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران

ویژه ها
دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنه ای
بیان معنوی - دفتر نشر آثار و اندیشه های حجة الاسلام علیرضا پناهیان
مسجد نما
مدرسه نما
جامع الاحادیث
پایگاه اطلاعرسانی مداح اهل بیت (ع) حسن نجف زاده
اسلام کوئست
مؤسسه فرهنگی بیان هدایت نور
طرحی برای فردا
روشنگری
آمار بازدید
بازدید امروز: 108
بازدید دیروز: 162
کل بازدیدها: 2433623
موسیقی وبلاگ
ایران رمان

ابزار هدایت به بالای صفحه