گاهی داستان فیلم ها آثاری روی بیننده میذارن که منشأ اون اثرها -به ظاهر- موضوع اصلی فیلم نیست، اما به مرور زمان و در طولانی مدت، ماندگاری اون اثرها بیش از ماندگاری اثر موضوع اصلی فیلمه. بنا بر این برای نقد یک فیلم بیش از نقد موضوع اصلی اون، گاهی لازمه به حواشی بیشتر پرداخته بشه. یکی از سریال هایی که به تازگی پخش اون در تلویزیون به پایان رسید، «تعبیر وارونه یک رؤیا» بود. خودم شخصا به فیلم هایی با موضوع عملیات های وزات اطلاعات -مثل به رنگ ارغوان، قلاده های طلا- علاقه دارم و به هم علت پیگیر داستان این سریال هم شدم. چندتا نکته که توی این سریال نظر من رو جلب کرد این بود که اولاً شخصیتی که برای مأموان وزارت اطلاعات تصویر شده بود، تا حد زیادی بدون معنویت بود، در حالی که قابل انکار نیست که عنصر اصلی موفقیت های وزارت اطلاعات، ایمانه. البته در قسمتهای پایانی این سریال شاهد نمازخوندن یکی از این مأموران (امیر جعفری) بودیم! یکی دیگه از نکات قابل توجه، «سلام نکردن» بود! البته نه این که «سلام کردن» اصلا وجود نداشت؛ بلکه حضور خیلی کمرنگی داشت. افراد با هم مواجه می شدن، یا به همدیگه تلفن می زدن و کلامشون رو به طور واضحی بدون «سلام» شروع می کردن. (این منو یاد موضوع حذف «بسم الله الرحمن الرحیم» از سخنرانی ها مینداخت!) در حالی که یکی از اولین چیزهایی که یه مسلمون رعایت میکنه، سلام کردنه. (برای درک اهمیت و ضرورت سلام کردن، احادیث مربوط به اون رو مرور کنید.) و نکته سوم، ارائه برخی ارزش ها به صورت خنده دار و غیرقابل پذیرش بود؛ دفاع بد. توی یکی از صحنه ها دختر شخصیت اصلی داستان (عطیه) -در حالی که گریه می کنه- به عمه میگه (با این مضمون): «بابام فکر کرده که من با آقای مشرقی (سیاوش) دوست شدم. اما ما فقط با هم تمرین تئاتر می کنیم.» و این در حالیه که میبینیم سیاوش این خانم رو با اسم کوچیک صدا میکنه، «عطیه» با ماشینش اونو میرسونه، سیاوش خودش از عطیه خواستگاری میکنه و... که اگر مروری روی قوانین روابط با نامحرم داشته باشیم این ها ناهنجاری حساب میشه، و این نوعی تحریف معروف و منکره. پ. ن. 1: هرچند برای نوشتن این نقد کمی دیر شده؛ اما به نظرم نکات مهمی داشت و دیر نوشتنش از ننوشتن بهتر بود. [ سه شنبه 94/6/24 ] [ 11:19 صبح ] [ محمد رضا مزرعی فراهانی (86) ]
|
||