اینم چندتا اصطلاح قشنگ مشهدی دیگه: · نارنجک = نان خامهای · دُوری = سینی گرد(تلفظ آن مثل "دور" در دور زدن میباشد ) · یاد دِشتَن(داشتن) = بلد بودن · زِنج = شیره درخت، صمغ درخت · لَتِّه = تکه پارچه کهنه · لاخ (مو) = تار (مو ) · لوخ = حصیر( نی هایی که در بافت نوعی پرده حصیری به کار میروند ) · خُردو = کوچک · شِرشِره = دنباله کاغذی که برای بادبادک درست میکردند(شرشره کاغذ باد) و گهگاه از آن در تزئین جشنها نیز استفاده میشد. · کچه سگ = توله سگ · چینگ، چنگ = منقار(در عبارت بسیار توهین آمیز «بِبَند چینگته(چینگت را ببند)»، به معنی دهان نیز به کار برده میشود . · لوش = لجن · مورچه گازی = مورچه بیابونی · ناشور = نشسته · طاس = کاسه · دِلِنگون = آویزون · اُه یَره = آهای آقا! · پِندِری = گمان می کنی · همسِده = همسایه · پوز = دهان · خُسبیده = خوابیده · کَق = میوه نارس · وَخِه = برخیز،پاشو (بلندشو) · زلفی = گیره در · شور دِدَن (شله ها ر شور بده) = هم زدن (شله ها را هم بزن( · شور دِدَن (مسئله یا یک مشاجره) = جلوی حل شدن مسئله را گرفتن، آتش بیار معرکه شدن - مثال: حالا تو هَم هِی شورِش بده · غُطِّه خوردن = آب تنی کردن(نه الزاماً شنا کردن( · بِــکَّــن (یره بِــکَّــن دِگِه) = بیش از این سر به سر من نگذار، بیخیال شو، اعصاب مرا خرد نکن، مرا رها کن · ناسور =زدگی، دوپهن شدن،زخمی شدن، بر اثر ضربه پوست کن شدن، (در مورد فلزات نیز کاربرد زیادی دارد( · بزِش = بهش (در گویش قدیمی مشهدی حرف "ز" بین "به" و "ضمیر" قرار میگرفته است مانند بزت= به تو یا بزم= به من، مثال کاربردی آن عبارت است از "بزٍت مُگُم بزٍش بٍگی بزٍت مٍگه بزٍم بگی" یعنی بهت میگم بهش بگی بهت میگه بهم بگی · یَقَنی = یقه سفیدی که در مدارس ابتدائی قدیم روی یقه کت دوخته میشد وجزء لباس فرم مدارس بود. · آق میرزا= شوهر خواهر · چُرنه = لوله خروجی قوری و کتری · لانکا = وسیله بازی ایکه از یک تکه سرب ویک تکه چرم دارای پشم های نسبتاً بلند ساخته و باآن (مانند توپ) انواع بازی با پا را انجام میدادند خود بازی نیز بهمین نام یعنی "لانکا" نامیده میشد · بیساژ = یک حالت از بازی با لانکا که آنرا با بغل پا بطور مکرر(مانند روپائی ولی با بغل پا) انجام میدادند بطوریکه پائی که با لانکا بازی میکرد نباید با زمین برخورد میکرد. · دادو = نوزاد [ سه شنبه 93/7/1 ] [ 3:58 عصر ] [ بی بی طاهره رحمن پناه (80) ]
|
||