ایستگاه بهشت از جهان تا خدا هزار ایستگاه بود، در هر ایستگاهی که قطار می ایستاد کسی گم می شد. قطار می گذشت و سبک می شد زیرا "سبکی" قانون راه خداست قطاری که به مقصد خدا می رفت، عاقبت به ایستگاه بهشت رسید پیامبر گفت: اینجا بهشت است و من شادمانه بیرون پریدم اما تو پیاده نشدی؟! و من نفهمیدم قطار رفت و دور شد ومن از فرشته ای پرسیدم مگر اینجا آخرش نیست؟ و او گفت: نه، قطار به سوی خدا می رود و خدا به آنان می گوید: (درود بر شما، راز من همین بود) آن که مرا می خواهد در ایستگاه بهشت پیاده نخواهد شد، و من...!
بر گرفته از کتاب: بوی سیب
کلیدواژه ها:
[ یکشنبه 92/8/19 ] [ 8:31 عصر ] [ بی بی طاهره رحمن پناه (80) ]
|
||