به بهانه بیست و سوم ذیالقعده، روز زیارتی امام رضا(علیه السلام)
بزرگی انسانها را از دغدغههایشان میتوان فهمید. کسی که دغدغهاش همین خورد و خوراک و پوشاک باشد، حدش هم همینقدر است. کسی که دغدغههایش بالاتر از این حد باشد، قدرش هم بالاتر خواهد بود. چه میگویم؟ بزرگی انسانها! میخواهم از امام رضا(علیه السلام) بگویم، ولی نه قدر او آنقدر دستیافتنی است که دست فهم من به آن برسد و نه معرفت من آنقدر بالاست که به دامن عظمت او متبرک شود. مجبورم با مثالهایی در حد و اندازه خودمان به ساحتش نزدیک شوم؛ در حد و اندازه همین انسانهای خاکی و معمولی. گاهی دغدغه انسان به اندازه عظمت خود انسان بزرگ میشود؛ انسانی با این دغدغه بزرگ دیگر دلش نمیآید که ذرهای شاهد شکستن عظمت انسان باشد. خودش را به آبوآتش میزند تا انسانیت انسان باطراوت بماند و چهره فطرتش خراش برندارد. گاهی دغدغه انسان از این هم فراتر میرود و میشود رضایت خود خدا. این قصه امام رضای ماست که دغدغهاش فقط رضایت خود خداست و اگر جوش انسانیت انسان را میزند از مسیر کسب رضایت خداست، نه پروبال دادن به انسانِ منهای خدا. امام رضا(علیه السلام) در این مسیر آنقدر به پیش میرود که همه عظمت دستنیافتنیاش در یک کلمه خلاصه میشود: رضا. «رضا» تعریف جامع و در عین حال، مختصر و مفیدی است که میتوان با آن نشانیِ آقایی را داد که حرمش پناهگاه همه کسانی است که در پی ذرهای رضایت هستند. همین «رضا» بودن، او را از مدینه آشناییها به دوردستهای غربت میکشاند؛ فرزند پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) را اسیر کاخ نخوت ظالمی میکند که میخواهد «رضا» را در بند بکشد و دست مردم را از دامن او کوتاه کند؛ و دست آخر، زهر را به جان میخرد تا هدایت انسانها را با جان خود تضمین کند. میتوان این «رضا» را دوست نداشت؟ میتوان از دوست داستنش دم زد، ولی به دیدارش نشتافت؟ میتوان به زیارتش شتافت و در وصفش زیارت جامعه نخواند؟ «بِمُوالاتِکُم تَمَّتِ الْکَلِمَةُ: موالات شما حرف آخر را میزند؛ وَ عَظُمَتِ النِّعمَةُ: و نعمت را عظمت میبخشد؛ وَ ائْتَلَفَتِ الْفُرقَةُ: و پراکندگیها را به پیوند میکشاند.» نمیبینی همه امام رضا(علیه السلام) را دوست دارند، از هر گروهی و جناحی و حتی از هر دین و مذهبی؟! حالا بهانهای کافی است تا شوق زیارتش در دلهامان گل کند و تنوجانمان را در حرمش بنشاند. کافی است تا بیستوسوم ذیالقعده، به روایتی روز شهادت امام رضایمان باشد تا بزرگان دینمان سفارش کنند که امروز، زیارت علیبنموسیالرضا(علیه السلام) از دور و نزدیک، مستحب است. روز شهادت امام رضایمان؛ یادم از صحنهای میآید که امام دغدغهدار و دردمندمان در روز شهادت به تصویر کشیده است. نیش زهر تمام بدنش را میآزارد و وجود نازنینش را در هم میپیچد. در چنین لحظاتی، هر غلام و نوکر سنگدل و بیرحمی هم که باشد، به رقت میآید و برای آقای خود خلوت و استراحت را میپسندد. ولی امام مهربانمان دغدغهاش را با خادم خود در میان میگذارد: اینها غذا خوردهاند؟ خادم اصرار میکند که در این حالوروز، چه جای دلنگرانی برای طعام ملازمان؟ و حضرت دستور میدهد که سفره بگسترند و همه خادمان و کارکنان را بر خوان بخوانند. دست به طعام نمیبرد تا همه بیایند. از حال تکتکشان میپرسد و دلش که آرام گرفت، در کنار غلامان و ملازمان غذا میخورد. بعد دستور میدهد که برای زنان هم غذا ببرند. امروز هم امام رضایمان سفره را گستردهتر از همیشه پهن کرده و منتظر پذیرایی است. از دور و نزدیک به زیارتش بشتابیم. با تشکر از جناب آقای احمد عبدا...زاده مهنه دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد
[ یکشنبه 92/7/7 ] [ 8:45 صبح ] [ هادی فرخنده نژاد (82) ]
|
||