من اهمیت نمىدهم دربارهى ما چه مىگویند؛ من مىخواهم دل ولایت را راضى کنم.» او به راستی دارای تقوای سیاسی بود با وجودی که فرمانده سپاه و لشگر بود و امکانات فراوان در دست او بود، اما درست مثل یک بسیجی ساده زندگی میکرد. بارها میگفت: من یک پاسدار هستم. باید طوری زندگی کنم که اگر فردا این پست و مقام را از من گرفتند، وضع زندگیام با دیروز که صاحب مقام و عنوان بودم تفاوت نکند. فرازی از وصیت نامه: استغفرالله، خدایا امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سوال نکیر و منکر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس. خدایا دل شکسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را میدانم و بس. و بر تو توکل دارم. خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست...
کلیدواژه ها:
[ جمعه 91/12/11 ] [ 9:22 عصر ] [ حسین رضایی (87) ]
|
||