در منطق قرآن، عزت واقعى و کامل متعلق به خداوند و متعلق به هر کسى است که در جبههى خدائى قرار میگیرد. در مصاف بین حق و باطل، بین جبههى خدا و جبههى شیطان، عزت متعلق به کسانى است که در جبههى خدائى قرار میگیرند. این، منطق قرآن است. در سورهى فاطر میفرماید: «من کان یرید العزّة فللّه العزّة جمیعا».(1) در سورهى منافقون میفرماید: «و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین و لیکنّ المنافقین لایعلمون»؛(2) عزت متعلق به خداست، عزت متعلق به پیامبر و به مؤمنین است؛ اگرچه منافقان و کافردلان این را درک نمیکنند؛ نمیفهمند که عزت کجاست، مرکز عزت واقعى کجاست. در سورهى نساء، دربارهى کسانى که خود را متصل به مراکز قدرتهاى شیطانى میکنند، براى اینکه حیثیتى به دست بیاورند، قدرتى به دست بیاورند، میفرماید: «أ یبتغون عندهم العزّة فانّ العزّة للّه جمیعا»؛(3) آیا دنبال عزتند این کسانى که به رقباى خدا، به دشمنان خدا، به قدرتهاى مادى پناه میبرند؟ عزت در نزد خداست. در سورهى مبارکهى شعراء، گزارشى از مجموعهى چالشهاى پیامبران بزرگ را مطرح میفرماید - دربارهى حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت هود، حضرت صالح، حضرت شعیب، حضرت موسى - مفصل دربارهى چالشهاى این پیامبران بزرگ بحث میکند و گزارش الهى و وحى را به گوش مردم میرساند. در هر مقطعى که میخواهد غلبهى جبههى نبوت را بر جبههى کفر بیان بفرماید، میفرماید: «انّ فى ذلک لایة و ما کان اکثرهم مؤمنین. و انّ ربّک لهو العزیز الرّحیم»؛(4) یعنى با اینکه طرف مقابل اکثریت داشتند، قدرت دست آنها بود، پول دست آنها بود، سلاح دست آنها بود، اما جبههى توحید بر آنها پیروز شد؛ در این یک آیتى است از آیات الهى، و خداى تو عزیز و رحیم است. بعد از آنکه قرآن این گزارش را در طول سورهى مبارکهى شعراء هى تکرار میکند، تکرار میکند، در آخر سوره خطاب به پیغمبر میفرماید: «و توکّل على العزیز الرّحیم»؛ به این خداى عزیز و رحیم که تضمین کنندهى غلبهى حق بر باطل است، توکل و تکیه کن. «الّذى یراک حین تقوم. و تقلّبک فى السّاجدین»؛ او ناظر به حال توست؛ در حال قیام، در حال سجده، در حال عبادت، در حال حرکت، در حال تلاش؛ او حاضر و ناظر است، تو را مىبیند؛ «انّه هو السّمیع العلیم». پس در منطق قرآن، عزت را باید از خداوند طلب کرد. __________ امام خامنه ای (مدّ ظلّه) - 14 خرداد 91 [ سه شنبه 91/4/6 ] [ 8:43 عصر ] [ محمد رضا مزرعی فراهانی (86) ]
|
||