این مصاحبه در شماره 33 ماهنامه «پناه» (نشریه بسیج دانشجویی دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد) به چاپ رسیده است.
1. با چه هدف و انگیزه ای پا به عرصه ی پژوهش تاریخ حدیثی نهادید؟ بسم الله الرحمن الرحیم. مجید معارف هستم، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در دانشکده الهیات، و از نظر وضعیت علمی، استاد تمام دانشگاه تهران با بیش از 30 سال سابقه کار، که اکثراً همراه با فعالیتهای آموزشی و پژوهشی بوده است. رشتهی تحصیلی من علوم قرآن و حدیث است که در سال 1372 در دانشگاه تربیت مدرس موفق به دفاع از تز دکتری خود در این رشته شدم. موضوع تز دکترای من «پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه» بود، قاعدتاً تزهای دکتری برای این که به بار بنشیند، محتاج پژوهش بسیار دقیق است. کار ما هم - که با علاقه و حوصلهی زیادی انجام پذیرفته بود - بعداً به عنوان یک تز نمونه انتخاب شد و بعدها به صورت کتابی با عنوان «پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه» منتشر گردید. از آنجا که پایان نامه و تز تا اندازه ای میتواند معرف تخصص علمی یک استاد باشد، بعد از فارغ التحصیلی و انتشار این کتاب، با اینکه عملاً توانایی داشتم که هم در حوزه علوم قرآنی و هم علوم حدیثی، پژوهش و تدریس کنم، اما به دلیل اینکه در جامعهی علمی 20 سال قبل - که بنده فارغ التحصیل شدم - پژوهشگران حدیثی، بسیار کم داشتیم، خواه ناخواه بخشی از توقعات جامعهی علمی از بنده این شد که بیشتر بر حدیث متمرکز شوم و بیشتر روی متون حدیثی و تاریخ حدیث کار کنم. نتیجهی این توقعی که جامعهی علمی از من داشت این بود که به تدریج علاوه بر دروس حدیث که در دانشگاهها تدریس میکردم، مقالههای علمی متعددی در حوزهی حدیث نوشتم. این مقالهها در مجلات علمی- پژوهشی و در دانشنامههای معتبر علمی چاپ میشدند. مثل «دانشنامهی جهان اسلام» - که ارگان بنیاد دایرة المعارف اسلامی است - و نزدیک به 10 مدخل بزرگ و کوچک علمی را از بنده به چاپ رسانده است. بعدها بسیاری از این مدخلهای علمی و مقالههای علمی- پژوهشی، مجدداً ساماندهی شدند و در قالب کتابهای جدیدی پا به عرصهی وجود گذاشتند. نتیجه آنکه در طی 20 سال گذشته چندین اثر در حوزهی حدیث منتشر کردم که معروف ترین آنها کتاب «تاریخ عمومی حدیث» است که یک کتاب شناخته شدهی درسی است و در خیلی از دانشگاهها تدریس میشود. کتاب دیگر، «مباحثی در تاریخ حدیث» است که یک اثر تکمیلی است. همچنین کتاب «جوامع حدیثی اهل سنت» کتابی است که اختصاص دارد به معرفی کتب حدیثی اهل سنت به صورت جامع و تحلیلی. کتاب دیگری هم که مجموعه ای از مقالهها و تحقیقهای فقه الحدیثی بنده است و مقداری هم زمینهی علم الرجالی دارد، کتاب «شناخت حدیث» است، و همچنین کتاب «محدّث صادق» که ویژهی معرفی شیخ صدوق (علیه الرحمة) می باشد، و دیگر آثاری که کمابیش در حوزهی حدیث نوشتهام. البته در طی سالهای گذشته، پژوهشهای قرآنی هم به طور کلی از دستور کار من خارج نبوده و یک سری آثار محدودی هم در ارتباط با قرآن دارم هرچند در جامعه عملاً به عنوان یک حدیثپژوه شناخته شدهام. 2. آثار قرآنی شما از نظر تعداد و حجم؟ معروف ترین آنها «پرسش و پاسخهایی در شناخت تاریخ و علوم قرآنی» است که البته صبغهی علمی و تحقیقاتی دارد و هدف از تألیف این کتاب وارد کردن مباحث تخصصی علوم قرآنی در جامعه، و قرار دادن آنها در دسترس نسل جوان بودهاست که به حمدالله به کتاب موفقی هم تبدبل شد. بعد از آن کتابی منتشر کردم با عنوان «در آمدی بر تاریخ قرآن» که در بعضی از دانشگاهها و محافل علمی به عنوان متن تاریخ قرآن برای درس تاریخ قرآن مقطع کارشناسی ارشد استفاده میشود. پس از آن اثری تألیف کردم با نام «مباحثی در تاریخ و علوم قرآنی»؛ که حاصل گردآوری 14 مقاله از مقالههای علمی بنده در موضوعات گوناگون تاریخ و علوم قرآنی است. همچنین در مباحث علوم قرآنی کتابی با عنوان «درآمدی بر علوم قرآنی (بخش وحی)» در دست انتشار است که إنشاءالله توسط سازمان «سمت» به چاپ خواهد رسید. ناگفته نماند که حدود 40 مقاله هم در مجلات علمی منتشر کردهام که هنوز به صورت کتاب در نیامده است، و اگر به یاری خداوند، فراغتی پیدا کنم، در نظر دارم آنها را به صورت کتابهایی ارائه کنم. 3. تعریف شما از وحدت شیعه و سنی چیست؟ وحدت شیعه و سنی دو بعد دارد: یک بعد اجتماعی و یک بعد فکری، نظری و کلامی. اگر بخواهیم وحدت را از منظر کلامی، فکری و نظری تعریف کنیم به نظر من وحدت شیعه و سنی معنایی ندارد؛ چون شیعه و سنی مبانی فکریشان در ارتباط با مسألهی امامت و به تبعِ آن، در بسیاری از مسائل اسلامی متفاوت است. از آنجا که شیعه و سنی هیچ کدام دست از اعتقادات و مبانی فکری خود بر نمیدارند لذا وحدت شیعه و سنی به لحاظ کلامی و نظری غیر ممکن است. مگر این که در بستری از مناظرههای علمی و بحثهای آزاد با روحیهی حقیقتجویی، در کنار هم قرار بگیرند و به تدریج تابع استدلالهای یکدیگر شوند، فضایی که قرنها پیش در میان کشورهای اسلامی بوده، مثلاً در قرون چهارم و پنجم، شیخ مفید در بغداد رئیس متکلمان بوده و بحثهای زیادی هم ترتیب میداده و گاهی هم این بحثها به شیعه شدن برخی میانجامیده است، و نیز مناظرات علامه حلّی که باعث متقاعد شدن طرفهای مقابل و پذیرش حقانیت شیعه از طرف آنها میشد. این یک روند وحدت است، که لازمه اش این است که یک حلقههایی از مناظره و بحث شکل بگیرد و طرفین خیلی محترمانه و با انصاف و بر مبنای «ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»[1] با یکدیگر گفتگو کنند و در شرایطی تابع استدلالهای هم بشوند، و از این جهت وحدت تحقق پیدا کند. اما گاهی منظور از وحدت، وحدت در جامعهی اسلامی و از منظر اجتماعی است؛ نه بر پایهی مبانی اعتقادی. این وحدت عملی است و اساس آن «اتحاد بر پایهی اشتراکات» است. بالأخره شیعه و سنی مشترکات زیادی دارند. همه خدای واحدی را میپرستند، کتاب آسمانی واحدی دارند، به پیغمبر واحدی به عنوان آخرین پیغمبر اعتقاد دارند، قبلهی واحدی دارند و نمازهای آنها در کلیّات، واحد است. بنابراین با صرف نظر از اختلافاتی که ممکن است در بعضی حوزهها وجود داشته باشد با جمع شدن حول مشترکات، وحدت با برادران دینی، عملی میشود. مخصوصاً باید در مقابل دشمنان اسلام - که نه به شیعه اعتقاد دارند و نه به اهل سنت؛ و به هیچکدام رحم نمیکنند- یک جبههی واحدی را تشکیل بدهند؛ همان طور که قرآن میفرماید: «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ»[2] این وحدت، عملی است. حتی خداوند به اهل کتاب پیام میدهد که با مسبمانان بر مبنای خداشناسی جمع شوند: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ»[3] در حالی که اشتراکات ما با اهل سنت، مسلّماً بیشتر از اشتراکات مسلمانان با اهل کتاب است. 4. وحدت و جمع آوری احادیث را چکونه جمع میکنید؟ این از کارهای علمی است که کاملاً قابل تحقق است. الان ما در ایران یک سازمانی داریم به نام «دارالحدیث» که نه فقط در عالم اسلام، بلکه در سطح دنیا افتخاری برای ایران و شیعه است. این مؤسسهی عظیم که مرکز آن در قم است، صدها پژوهشگر دارد. اینها روایات مشترک شیعه و سنی را در خصوص مسائل و مفاهیم اسلامی استخراج و طبقهبندی کرده و عرضه میکنند. این یک نوع نمود عملی وحدت بین شیعه و سنی است. از جمله آثار این سازمان کتاب «حکمت نامهی پیامبر اعظم(ص)» است که به مناسبت سال پیامبر اعظم(ص) منتشز شد و شامل دوازده هزار حدیث حکمتآموز از پیامبر(ص) بر پایهی منابع فریقین (کتابهای حدیثی شیعه و سنی) است. البته این سازمان، پژوهشهای دیگری نیز منتشر کرده؛ مثلاً اثری در مورد امام علی علیه السلام بر پایهی منابع فریقین، و همین طور دانشنامهی امام حسین علیه السلام و دهها دانشنامهی دیگر و نیز موسوعهی عظیم «میزان الحکمة» که یک دایرة المعارف بزرگ است و با حجمی نزدیک به پنجاه، شصت جلد منتشر خواهد شد که تا کنون حدود بیست جلد آن به چاپ رسیده است. این نشان میدهد که شیعیان به این موضوع عنایت دارند که به سراغ کتابهای روایی اهل سنت بروند و از در و گهرهایی که در دریای احادیث اهل سنت وجود دارد بهره ببرند و مشترکات آن را با روایات شیعه تدوین کنند. ولی من حرکت مشابهی را در بین متفکران اهل سنت ندیدهام و سراغ ندارم. چون آنها از نظر مبنایی ممکن است احادیث غیر پیغمبر(ص) را حدیث ندانند. ولی ما نسبت به احادیث پیغمبر(ص) چنین مشکلی نداریم و بنابراین این گامها از سوی شیعه برداشته شده ولی از ناحیهی اهل سنت متأسفانه چنین اقدامی صورت نگرفته است. 5. نظر شما دربارهی جمع آوری قرآن چیست؟ آیا از ابتدا به شکل امروزی بوده یا نه، در مصحفهای عثمانی به این شکل درآمده است؟ بحث جمع آوری قرآن از مسائل اختلافی بین دانشمندان شیعه و سنی است. دانشمندان اهل سنت در مجموع بر این باورند که جمع کامل قرآن در قالب یک جلد کتاب بعد از رحلت رسول خدا(ص) انجام شده است. دانشمندان شیعه هم بعضاًٌ با این رأی توافق کرده اند، مانند مرحوم آیت الله معرفت در کتاب «التمهید فی علوم القرآن». ولی اکثر دانشمندان شیعه بر این باورند که قرآن کریم در زمان پیغمبر(ص) در قالب یک کتاب و یک مجموعهی مدون جمع آوری شده است. البته این موضوع دلایلی دارد که بزرگانی چون آیت الله خویی در «البیان»، مرحوم علامه عسکری در «القرآن الکریم و روایات المدرستین» به طور مبسوط آورده اند. کتاب «درآمدی بر تاریخ قرآن» که بنده تألیف نمودهام بر پایهی این فرض نوشته شده که قرآن کریم در زمان پیغمبر(ص) جمع شده، هر چند ما منکر جمع قرآن در زمان ابوبکر و یا در زمان عثمان نیستیم، که آن هم توجیهات خودش را دارد. از جمله این که هدف اصلی از جمع قرآن در زمان عثمان «توحید مصاحف» و از دور خارج کردن مصاحف فرعی بود. ____________________ [ چهارشنبه 91/2/27 ] [ 12:27 صبح ] [ محمد رضا مزرعی فراهانی (86) ]
|
||