بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ 1. قرآن در آن نازل شده است. 2. عبادت و احیای آن معادل بیش از هزار ماه است. 3. خیرات و برکات الهی در آن شب نازل میشود. 4. رحمت خاص خدا شامل حال بندگان میگردد. 5. فرشتگان و روح در آن شب نازل میگردند. شب قدر از شبهای مقدس و متبرک اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به بزرگی یاد کرده و سورهای نیز به نام «سوره قدر» نازل فرموده است. ادامه مطلب... [ شنبه 92/5/5 ] [ 6:18 عصر ] [ امین خوش نژاد ابراهیمی (87) ]
با سلام طاعات قبول اینم یه سایت خوب در مورد رمضان: [ پنج شنبه 92/5/3 ] [ 5:28 عصر ] [ امین خوش نژاد ابراهیمی (87) ]
سلام امیدوارم این عید بر همه مبارک باشه: شعری در مدح حضرت عباس علیه السلام کیست این کز لب دیوار من آویخته زلف تاکوش، شیشه به دست، از همه سو ریخته زلف کیست این راز پریشانی من، در موهاش تکیه گاه سر شوریده من، بازوهاش کیست این عطر غزل می وزد از پیرهنش ای صبا مرحمتی کن بشناسان به منش این که می خندد و می خواند و می رقصد و مست می رود بوی خوش پیرهنش دست به دست ناز پرداز همه ناز فروشان زمین ساقی اما، ز همه تشنه لبان تشنه ترین نشأت افزای دل و جان خماران مستیش دستگیر همه خسته دلان بی دستیش ادامه مطلب... [ چهارشنبه 92/3/22 ] [ 7:16 عصر ] [ امین خوش نژاد ابراهیمی (87) ]
در روزگارى که در تمام فرهنگهاى اقوام و ملل جهان زن به عنوان یک موجود پست و طفیلى و موجودى درجه دوم مطرح بود، و تلخى و محرومیت بر همه ابعاد و زندگى او چه سیاسى، چه فرهنگى و چه اقتصاد سایه افکنده و مورد بدبینىها و آماج تهمتها بود و از هیچ روزنهاى بر افق زندگىاش روشنائى نمىتابید و همه درها به روى او بسته بود، خورشید اسلام طلوع کرد و افق زندگى او را کران تا کران روشن نمود. و نداى عطوفتآمیز پیامبر رحمت وجود مقدس محمد مصطفى روح نشاط و امید در کالبد او دمید و راه ترقى و تکامل را به روى او از همه جهت باز کرد. پیامبر اسلام موقعیت با ارزش زن در اجتماع بشرى و جایگاه بلند او و شایستگىها و استعدادهاى فراوانى را که دست عنایت حق در وجود این موجود بدیع قرار داده است را گوشزد کرد و آیههائى از قرآن مجید را در زمینه معرفى مقام مهم زن و ارزش والاى او براى مردم بیان نمود. آن حضرت با تکیه بر وحى زن را به عنوان این که مانند مرد یک انسان کامل است و شایسته همه کمالات و کرامتهاى انسانى است و شایستگى خلیفه اللهى بودن را دارد معرفى کرد. آیاتى از قبیل آیات زیر نشانگر تساوى حقیقت و هویت و ریشه وجودى مرد و زن است. 1- وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلًا. «1» ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم و آنان را بر صحرا و دریا مسلط ساختیم و از غذاهاى پاکیزه براى آنان روزى مقرر نمودیم و آنان را بر بسیارى از مخلوقات خود برترى دادیم. ادامه مطلب... [ یکشنبه 91/12/13 ] [ 3:24 عصر ] [ امین خوش نژاد ابراهیمی (87) ]
خدایا مرا ببخش
کلیدواژه ها:
[ چهارشنبه 91/5/4 ] [ 3:39 عصر ] [ امین خوش نژاد ابراهیمی (87) ]
ماه مبارک رمضان ماه مهمانی و ضیافت خداست. ماهی است که در آن خدای متعال به دنبال بهانه است که بندگان خود را مورد آمرزش و مهربانی خود قرار دهد و آنها را در مهمانی کریمانه خود به بهترین شکل مورد توجه و عنایت خود قرار دهد. هر عملی که در این ماه از انسان سر بزند، ثوابی مضاعف دارد و با عنایت ویژهتری نسبت به سایر ماه ها در پیشگاه خدای ودود پذیرفته می شود. درهای بهشت در این ماه خدا به روی همه ی بندگان باز و درهای دوزخ به یمن این مهمانی بزرگ بسته است. دعا و نیایش به خصوص در دل شب و در بامدادان بسیار مورد تأکید قرار گرفته است و توبه و استغفار آن هم در سحرگاهان مطلوب و مقبول. در کنار روزه داری که محور عبادات این ماه است و با آن به تقوا و پرواپیشگی دست می یابیم، تلاوت و انس با قرآن و فهم معانی و آیات نورانی هم توصیه شده است که روایات بسیاری در این خصوص از جانب اولیاء خدا و ائمه طاهرین علیهم السلام به دستمان رسیده که هر کدام فضیلت این عمل پر اثر را به ما گوشزد می کند. امام باقر علیه السلام می فرمایند: لکلّ شی ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان(اصول کافی ج2/ ص 630)؛ هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن، ماه رمضان است. از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل است که فرمودند: اکثروا فیه من تلاوه القرآن (فضائل الاشهر الثلاثه ص 95)؛ در این ماه زیاد قرآن بخوانید. ادامه مطلب... [ سه شنبه 91/5/3 ] [ 2:19 عصر ] [ امین خوش نژاد ابراهیمی (87) ]
علی از زبان علی علیه السلامآنچه در ذیل می خوانید، بیست و سه ویژگی از مجموعه خصال و صفات الهی حضرت مولی الموحدین علی بن ابیطالب (ع) است. این ویژگی ها که در مناسبت های مختلف بر زبان حضرتش جاری گشته است، از میان سخنان آن حضرت گزینش شده است. تمام منابع این سخنان به همراه متن عربی آنها در کتاب ارزشمند" خاطرات امیرمومنان علیه السلام" ذکر شده است. 1. به خدا سوگند، نبی مکرم (ص) مرا در میان امتش جانشین کرد و من پس از وی حجت خدا بر مردم هستم. همانا پذیرش ولایت و امامت من بر ساکنان آسمان ها همان گونه لازم گشته که بر اهل زمین واجب شده است. فرشتگان از فضایل من سخن می گویند و ذکر مناقب من تسبیح ملائکه است. ای مردم! از من پیروی کنید که شما را به راه حق می خوانم و به جانب چپ و راست منحرف نشوید که سرانجام آن گمراهی است. 2. منم وصی پیامبر شما، و خلیفه و پیشوای مومنان... پیروانم را به بهشت رسانم و دشمنانم را به دوزخ افکنم. منم شمشیر قهر خدا که بر دشمنان خدا فرود آید و سایه لطف و رحمت الهی که بر دوستان خدا گسترده است. من علی بن ابی طالب فرزند عبدالمطلب و برادر رسول خدا(ص) شوی دخترش فاطمه و پدر حسن و حسین و جانشین او در تمام حالات هستم و دارای همه مناقب و مکارم و رازدار پیغمبرم. ولادت در کعبه3. مریم مادرعیسی (ع) در بیت المقدس معتکف بود. وقتی که درد زایمان بر او عارض گشت به وی گفتند: بیرون شو! اینجا خانه عبادت است نه خانه ولادت. اما مادرم فاطمه بنت اسد، همین که خواست وضع حمل کند به کنار کعبه آمد و دیوار کعبه برایش شکافته شده و او را به درون خانه فرا خواندند.(1) مادرم به کعبه درآمد و مرا در میان خانه خدا بزاد. این افتخار و فضیلت ویژه ای است که نه پیش از من درباره کسی شنیده شده و نه پس از من برای کسی اتفاق خواهد افتاد. 4. از همان کودکی پیامبر خدا(ص) مرا از پدرم برگرفت و من شریک آب و نان او شدم و پیوسته مونس و هم سخن وی بودم . شجاعت امام5. من در جوانی، بزرگان عرب را به خاک مذلت نشاندم و شاخ های برآمده از تیره" ربیعه" و "مضر" را شکستم و شما مقام و منزلت مرا به سبب خویشی و منزلت مخصوص نزد رسول خدا(ص) می دانید. او مرا در کنار خود می نشانید و بر سینه خویش جای می داد و در بسترش می خوابانید و بوی خوش خود را به مشامم می رساند. هرگز از من دروغی در گفتار و خطا و لغزشی در رفتار ندید. 6. نام من در انجیل به" الیا" و در تورات به" بری" و در زبور به" اری" آمده است ... مادرم مرا"حیدر"(شیر) نامید و پدرم "ظهیر" نام نهاد وعرب به " علی" صدایم زد . 7. نه چندان بلند آفریده شده ام و نه چندان کوتاه بلکه پروردگارم مرا قامتی به اعتدال بخشید. اگر بر شخص کوتاه شمشیر فرود آورم از فرق سر دو نیمه گردد و اگر به بلند قد تیغ زنم، او را از عرض دو نیمه کنم. کمال عقل و درایت8. خداوند در وجود من قوه عقل و درکی نهاده است که اگر آن را بر تمامی احمقان دنیا تقسیم کنند، همه آنان به عقل آیند و صاحبان اندیشه و خرد گردند. و چنان قدرتی به من عطا فرمود که اگر آن را بر همه ناتوان ها تقسیم کنند، در اثر آن همه قوی و نیرومند گردند. و از شجاعت، چندان زهره ای در وجودم نهاده است که اگر آن را بر همه ترسوهای عالم توزیع کنند به دلاورانی بی باک بدل گردند. موحد بودن اجداد امام9. به خدا سوگند، هرگز پدرانم در برابر بت به خاک نیافتادند ( و دامن پاک خود را به زشتی شرک نیالودند)... آنان پیوسته بر کیش ابراهیم (ع) خدا را پرستش کردند. عزت نفس10. پدرم در عین فقر و ناداری، آقا بود و تا آن روز شنیده نشد که فقیری بدان پایه از آقایی رسیده باشد. 11. در روز واپسین، حقیقت نور و روشنایی پدرم - جز انوار طیبه محمد و آل محمد(ع)- همه خلایق را تحت الشعاع قرار خواهد داد. 12. نخستین بار که پدرم مرا در حال نماز همراه رسول خدا(ص) دید، گفت: پسرم! از عموزاده خود جدا مشو؛ چه این که تو با پیوستن به او از انواع مهالک و سختی ها در امان خواهی بود . سپس گفت: راه مطمئن در همراهی محمد است. 13. من نخستین کس بودم که به رسول خدا(ص) گروید و نیز آخرین فرد بودم که از وی جدا گشت و او را به خاک سپرد. 14. هفت سال تمام، خدای را پرستش کردم پیش از آن که کسی از این امت به پرستش خدا پردازد. آواز فرشتگان را می شنیدم و روشنایی حضور آنان را می دیدم ( و این در حالی بود که پیامبر خدا(ص) از دعوت علنی به اسلام خاموش بود). 15. من پیوسته در پی پیامبر روان بودم؛ چنانکه بچه در پی مادر. هر روز برای من، از اخلاق خود نمونه ای آشکار می ساخت و مرا به پیروی از آن وامی داشت. در سال ( چند روزی را) در غار " حرأ" خلوت می گزید( و به عبادت می پرداخت). من او را می دیدم و جز من کسی او را نمی دید. آن روز جز خانه ای که رسول خدا(ص) و خدیجه در آن بودند و من سومین آنان بودم؛ در هیچ خانه دیگری اسلام راه نیافته بود. ( همان روزها) روشنایی وحی و رسالت را می دیدم و عطر نبوت را در مشام خود حس می کردم. 16. من از میان مسلمین با هیچ کس به طور خصوصی رابطه نداشتم. تنها کسی که با او مانوس بودم و به او اعتماد داشتم و از مصاحبتش آرامش می یافتم و همواره خود را به او نزدیک می ساختم شخص رسول اکرم(ص) بود. او مرا از کودکی در دامن خود پروراند و در بزرگی منزل و ماوا داد و هزینه زندگی مرا بر عهده گرفت. با وجود او، من از این که در پی یافتن کاری باشم و یا کسبی نمایم، بی نیاز بودم و زندگی خود وخانواده ام بر عهده آن جناب بود. شاگرد خصوصی پیامبر اکرم(ص)17. در هر صبح و شام یک نشست خصوصی با او داشتم که در این نشست احدی جز من و او شرکت نمی کرد. همه اصحاب آن حضرت این را می دانستند که پیامبر خدا جز با من با هیچ کس دیگری چنین دیدارهایی نداشته است. در این اوقات من با او بودم و هر جا که می رفت و از هر دری که سخن می گفت با او همراه و هماهنگ بودم . چه بسا این دیدار در منزل من صورت می گرفت و گاهی که این ملاقات در منزل او واقع می شد، چنانچه کسی غیر از ما حضور داشت، دستور می داد تا خارج شود. اگر این نشست در منزل ما بود، حضور فاطمه و فرزندانم را مزاحم نمی دید و آنان را به خروج از خانه وادار نمی کرد. ( در این کلاس خصوصی) از هر چه می خواستم می پرسیدم و آن بزرگوار با کمال گشاده رویی پاسخ می داد و چون پرسش ها پایان می گرفت و من خاموش می ماندم، خود سخن می گفت. هیچ آیه ای نازل نمی شد، مگر آن که برایم می خواند و می فرمود که آنها را با خط خود بنویسم و موارد تاویل و تفسیر(ظاهر و باطن قرآن)، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، خاص و عام هر یک را برمی شمرد و تعلیم می نمود. رسول خدا(ص) دست بر سینه ام نهاد و از خدا خواست تا قلبم سرشار از فهم و دانش و حکمت و بینش گردد. به برکت دعای آن حضرت، هرگز نشد آیه ای از قرآن را که فرا گرفته بودم و دانشی که آموخته بودم، فراموش کنم. (یک بار) به او گفتم پدر و مادرم فدایت، از هنگامی که برایم دعا کرده ای چیزی را فراموش نکرده ام - با آن که یادداشت نکردم - آنچه آموخته ام به یاد دارم . یا رسول الله! آیا این وضع برای همیشه ادامه خواهد داشت یا این که ممکن است در آینده دچار فراموشی گردم؟ فرمود: نه، هرگز برای تو جهل و فراموشی رخ نخواهد داد. 18. اگر در غیاب من آیه ای نازل می شد هنگامی که به حضور می رسیدم می فرمود: علی! در نبود تو این آیات نازل شده است سپس آنها را بر من می خواند ( و چنانچه تاویلی داشت) مرا از تاویل آن آگاه می ساخت. 19. روزی که پیامبرمان به نبوت مبعوث شد، من کوچکترین عضو خانواده بودم که به خدمت رسول خدا(ص) درآمدم و او را در خانه اش یار و مددکار شدم. وقتی که دعوت خود را آشکار ساخت، ابتدا از فرزندان عبدالمطلب شروع کرد و بزرگ و کوچک آنها را به توحید و پرستش خدای یگانه فراخواند. به آنها گفت که از جانب پروردگار به نبوت مبعوث گشته است. اما خویشان آن حضرت سخنش را انکار کردند و دعوتش را هیچ انگاشتند و از وی دوری گزیدند و از جمع خویش براندند. دیگر مردم که پذیرش نبوت آن حضرت برایشان سنگین و بزرگ آمده بود - از آن رو که قدرت فهم و رشد کافی نداشتند- به مخالفت با وی و رویارویی با حضرتش بپا خاستند و تا توانستند در آزارش کوشیدند. در این میان تنها کسی که دعوتش را پذیرفت و با سرعت به ندایش پاسخ گفت و هرگز در حقانیت حضرتش به تردید نیافتاد، من بودم. سه سال بر ما گذشت و احدی جز دختر خویلد، خدیجه (ع) به ما نپیوست... . 20. من پیشتر می پنداشتم که این فرمانروایان و اولیای امور هستند که بر مردم احجاف می کنند اما اکنون می بینم که این مردم هستند که بر امرای خود ستم می کنند. ( یعنی اگر در مورد دیگران چنین است که معمولاً امراء و حکام آنها در حقشان ستم می نمایند، در مورد من چنان شد که مردم بر من ظلم کردند). 21. روزی که دامادی بهترین مردمان و افتخار همسری برترین بانوان جهان نصیبم گشت از مال دنیا بهره ای نداشتم. آن روز از بستری که بر آن بیاسایم محروم بودم. اما اکنون فقط مقدار صدقاتی که از میان اموال خود دارم اگر بخواهم بر تمامی بنی هاشم تقسیم کنم به همه خواهد رسید. دعا برای فرزند22. به خدا سوگند، هرگز از درگاهش فرزندی که از جهت چهره و اندام، چنین و چنان باشند، مسئلت نکرده ام، بلکه همواره خواسته ام آن بوده است که به من فرزندانی عطا کند که همه از نیکان و صالحان و خدا ترس باشند، تا گاهی که به آنان می نگرم چشمانم روشنایی و فروغ گیرند. 23. تا رسول خدا(ص) زنده بود، حسن، مرا ابوالحسین صدا می زد و حسین نیز ابوالحسن می خواند و هر دو جدشان را پدر صدا می زدند و پس از رحلت آن بزرگوار مرا پدر خواندند. پی نوشت1. شنیده اید که به هنگام ولادت علی (ع) دیوار کعبه شکافته شد و راهی به اندازه عبور یک انسان بر سطح دیوار پدیدار گشت. آن شکاف پس از ورود مادر علی(ع) بر هم آمد و... اما آیا هیچ از خود پرسیده اید که مگر خانه کعبه در نداشت؟ و مگر میزبان علی(ع) نمی توانست با گشودن در، قدم مهمان خود را گرامی بدارد؟ و مگر... پاسخ مثبت است. اما در آن صورت اهمیت و عظمت قصه لوث می گشت و محملی برای بهانه جویان و بدخواهان پیدا می شد تا قضیه را عادی جلوه دهند و بگویند: " شاید قفل در کعبه باز بوده و کلید دار از بستن آن غلفت ورزیده و مادر علی(ع) هم با مختصر فشاری که بر در وارد آورده است، در باز شده و وی توانسته است به درون کعبه راه یابد..." اما خدای علی(ع) که بر مظلومیت های او واقف است، خواست تا با شکافتن دیوار کعبه و پذیرایی سه روزه از مولود کعبه و غیرعادی جلوه دادن ولادت او، زبان توجیه بهانه جویان برای همیشه بسته شود و صلای مجد وعظمت علی(ع) از همان بدو تولد طنین انداز عالمیان باشد. برگرفته از کتاب" خاطرات امیرمومنان(ع)" از انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم
کلیدواژه ها:
[ یکشنبه 91/3/14 ] [ 10:41 عصر ] [ امین خوش نژاد ابراهیمی (87) ]
مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره)، ؛
منبع:http://www.hawzah.net/fa/articleview.html?ArticleID=93055
کلیدواژه ها:
[ یکشنبه 91/2/31 ] [ 6:18 عصر ] [ امین خوش نژاد ابراهیمی (87) ]
?والّذین هُم علی صَلاتهم یُحافظون? مؤمنان کسانی هستند که بر نماز خویش مواظبت دارند، همه? اوقات نماز را حفظ می کنند. منبع:http://www.esramagazine.net/shaval32/?p=31 [ جمعه 91/2/29 ] [ 11:19 عصر ] [ امین خوش نژاد ابراهیمی (87) ]
|
||