مهر ویژه
پیامبر اعظم (ص) در سخنی، مهربانی ویژه خداوند به دختران را چنین گزارش می کند: «ان الله تبارک و تعالی علی الاناث اراف منه علی الذکور و ما من رجل یدخل فرحه علی امراه بینه و بینها حرمه الا فرحه الله تعالی یوم القیامه؛ خداوند بر دختران، مهربان تر از پسران است و هر کسی بانویی از محارم خود را شاد کند، روز قیامت از سوی خداوند شاد می شود.»(2)
بر این اساس، وجود دختر در خانه و سرپرستی آنان، توفیقی معنوی است که در اختیار والدین و سرپرستان قرار می گیرد.
در خاطره ای دیگر از حضرت می خوانیم: « بشر النبی ص بابنه فنظر فی وجوه اصحابه فرای الکراهه فیهم فقال ما لکم ریحانه اشمها و رزقها علی الله عز و جل و کان ابا بنات؛ به پیامبر خدا (ص) بشارت تولد دختری دادند. حضرت با نگاهی به چهره اصحاب دریافت که آنها از این خبر ناخرسندند. از این رو فرمود: شما را چه شده؟ گلی به من داده شده که او را می بویم و روزی اش بر عهده خداوند متعال است. حضرت پدر چند دختر بودند».(3)
در دعایی از حضرت برای پدر دختران چنین آمده است: « رحم الله ابا البنات. البنات مبارکات محببات و البنون مبشرات و هن الباقیات الصالحات؛ مهر ویژه خداوند بر پدر دختران باد. دختران مبارک و دوست داشتنی اند و پسران بشارت دهندگانند و دختران باقیات صالحات اند.» (4)
ایشان بر این بشارت خود افزودند: « من عال ابنتین او ثلاثاً کان معی فی الجنه؛ هر کس سرپرستی دو یا سه دختر را داشته باشد، با من در بهشت خواهد بود» (5) و اینکه «من کان له ابنه فالله فی عونه و نصرته و برکته و مغفرته؛ هر که را دختری است، خداوند یاری دهنده او، برکت بخش به او و آمرزنده او خواهد بود».(6)
امام صادق(ع) نیز در این باره می فرماید: « من عال ابنتین... حجبتاه من النار؛ آنکه سر پرستی دو دختر... را عهده دار شود، این کار او را از آتش و عذاب باز خواهد داشت.»(7)
در سخنی دیگر، این چنین فرمودند: « اذا اصاب الرجل ابنه بعث الله عز و جل الیها ملکا فامر جناحه علی راسها و صدرها و قال ضعیفه خلقت من ضعف المنفق علیها معان؛ آن گاه که مردی صاحب دختری شد، خداوند فرشته ای به سوی نوزادش روانه می کند که بال بر سر و سینه او کشد و گوید: کودکی ضعیف آفریده شده است. انفاق کننده بر او از سوی خداوند یاری خواهد شد.»(8)
پینوشتها:
1- الکافی، ج 6، ص 5، ح 12.
2- همان، ح 7.
3- من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 482، ح 4693.
4- مستدرک الوسائل، ج 15، ص 116، ح 17700.
5- همان، ح 17701.
6- همان، ح 17702.
7- من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 482، ح 4699.
8- همان، ح 4700.