آخه اون قضيه به خاطر پيش زمينه هايي بود که ما از دانشگاه داشتيم و دبيران دوره دبيرستان عامل اون بودن، چون ما از اونا شنيده بوديم که توي دانشگاه اگر استاد 10 دقيقه از کلاس بگذره و نيومد کلاس عملا تعطيله يا اينکه توي دانشگاه دانشجو فقط جزوه مينويسه و خبري از کتاب هاي قطور نيست يا در طول ترم استاد درس نميپرسن و بسياري ديگر.
تا مدتي متنبه شده بوديم و سر به راه، تا اينکه در ترم 5 يا6 بازم اون کارمون رو تکرار کرديم و چون استاد تاخير داشتن همگي زديم از کلاس بيرون. همين که پامون به پلههاي جلوي ورودي سالن دانشکده رسيد
ناگهان متوجه استاد حسيني شديم که در حال اومدن به سمت ما بودن و با تعجب پرسيدن کجا؟ ما هم به روي خودمون نياورديم و گفتيم: چون شما نيومديد اومديم توي حياط يه هوايي بخوريم اما فکر کنم استاد متوجه دروغ ما با کيف هاي به روي دوش ما شدن.... و خلاصه اينکه اين عمليات ناموفق ماند و ما به کلاس برگشتيم و فکر کنيد که با چه حالي به درس گوش داديم....
.
ولي خب فکر بد درباره ما نکنيد چون ما اقدامات خوب هم داشتيم اما فعلا همين اندازه کافيه.........
با احترام.... خواهر کوچک شما- ورودي 89
به اميد ديدار هم مکتبيهاي گرامي.
يا علي.
القصه .... درس تاريخ اسلام2 رو با دکتر رحمت آبادي داشتيم. يه روز که با ايشون کلاس داشتيم 10 دقيقه از کلاس گذشته بود ولي خبري از استاد نبود ما هم که تازه وارد بوديم بدون اينکه علت دير آمدن استاد رو از آقاي فتحي بپرسيم و کمي منتظر استاد بمونيم بدون هيچ هماهنگي با مسؤلين دانشکده همگي زديم از دانشکده بيرون و رفتيم خونه هامون. به همين راحتي...
اما بنده خدا استاد وقتي اومدن دانشکده و درِ کلاس ما رو باز کردن با يک کلاس پُر از خالي مواجه شدن و وقتي از آقاي فتحي جوياي احوال شدن، ايشون اظهار بي اطلاعي کردن. و مات و مبهوت که دانشجوها کجان؟
چشمتون روز بد نبينه فردا که اومديم دانشکده نه تنها حسابي مؤاخذمون کردن، که حتي حسابي کل کلاس رفت زير ذره بين آقاي فتحي. تا يکي از مسؤلين دانشکده ميپرسيد از کدوم ورودي هستي؟ تا ميگفتيم ورودي 89 يه طور ديگه نگاهمون ميکردن البته با اون دسته گلي که ما به آب داديم حق داشتن. جلسه بعدي که تاريخ اسلام2 داشتيم استاد رحمت آبادي درس اون جلسه رو به خاطر اون قضيه ندادن و کلي دعوامون کردن و بعد هم درس بعدي رو تدريس کردن.
پُر از خالي:
باسمه تعالي
4 سال دوره کارشناسي همش خاطرهس، هم تلخ و هم شيرين.
و امّا بعد....
ترم اول رو تموم کرده بوديم و تازه وارد ترم دوم شده بوديم.- گوشمان پُر بود از حرف هاي دبيران دوره دبيرستان که دانشگاه اين شکليه و اون شکليه.- با اينکه ترم دو بوديم اما هنوز تو حال و هواي دانشجويي نبوديم.
سلام
در هر حال سعي کنيد محتواي برنامه ها طوري باشه که به همه خوش بگذره:جامع،کامل و همه جوره...