پيام
+
در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادريم مى نمود. خردى دنيا در ديده اش وى را در چشم من بزرگ مى داشت، و شکم بر او سلطه اى نداشت، پس آنچه نمى يافت آرزو نمى کرد و آنچه را مى يافت فراوان به کار نمى برد. بيشتر روزهايش را خاموش مى ماند، و اگر سخن مى گفت گويندگان را از سخن مى ماند و تشنگى پرسندگان را فرو مى نشاند.افتاده بود و در ديده ها ناتوان، و به هنگام کار چون شير بيشه و مار بيابان.

غزل صداقت
91/7/11
رضويون
تا نزد قاضى نمى رفت حجّت نمى آورد و کسى را که عذرى داشت سرزنش نمى نمود، تا عذرش را مى شنود. از درد شکوه نمى نمود مگر آنگاه که بهبود يافته بود. آنچه را مى کرد مى گفت و بدانچه نمى کرد دهان نمى گشود. اگر با او جدال مى کردند خاموشى مى گزيد و اگر در گفتار بر او پيروز مى شدند، در خاموشى مغلوب نمى گرديد. بر آنچه مى شنوَد حريصتر بود تا آنچه گويد...
رضويون
و گاهى که او را دو کار پيش مى آمد مى نگريست که کدام به خواهش نفس نزديکتر است تا راه مخالف آن را پويد.
رضويون
بر شما باد چنين خصلتها را يافتن و در به دست آوردنش بر يکديگر پيشى گرفتن. و اگر نتوانستيد، بدانيد که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن.
رضويون
*(نهج البلاغه)*