• وبلاگ : رضويّون
  • يادداشت : گزارش يک جشن...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 16 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سجاد 
    سلام بر محمدرضاي عزيز و تشکر بابت همه زحماتي که شما و دوستان و آقاي فرخنده نژاد کشيديد. خدا خيرتون بده. سفر بسيار زيبا و خاطره انگيزي بود.
    دوجاي اين سفر لذتي برا من داشت وصف نشدني:
    1-با هم اومديم تو حرم حاجي خواستيم اذن دخول بخونيم که يوهو صابرخراساني با اون صداي زيبا و صفاي باطنش گفت:زلف شب را به سراپاي سحر مي ريزم.
    2-با حاجي ابوالفضل يک شب رفتيم يه جايي اونجا هم اتفاق جالبي افتاد. خيلي حال داد
    پاسخ

    سلام بر سجاد، مجري زبردست و بي نظير. ان شاء الله دوباره اين سفر خوب براي هممون تکرار بشه. راستشو بگو با ابوالفضل چه اتفاقي افتاد؟!!!