• وبلاگ : رضويّون
  • يادداشت : خوشا شيراز و فرودگاه بي مثالش!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + متهم 
    سلام. يادش بخير. منم که متهم بودم و تا اون روز هيچ کسي با اين عصبانيت باهام برخورد نکرده بود. البته اين رو بايد گفت که من هنوز ابهاماتي راجع به اون آقا و اون اتفاق دارم که بايد در جاي خودش مطرح و پيگيري بشهو منتها خاطره ي تلخ خوبي بود.
    يکي از جمله هاي دکتر علمي عزيز توي همون لحظات انتظار هيچوقت يادم نميره.
    يادمه ي توي اون پرواز و داخل هواپيما هم دو اتفاق جالب انگيزناک براي من افتاد که باز هم جاي عنوان کردنش نيست. باشه توي جمع خصوصي خودمون برات ميگم. يادش بخير
    من هم که هنوز متهمم
    پاسخ

    سلام برادر. ما رو گذاشتي تو کلي سؤال. بگو چي بود جمله ي دکتر علمي و اون ابهامات و... رو خب! ولي ميدوني چندوقته تصميم داشتم اين خاطره رو بذارم؟!


    سلام.بسيار عالي نوشتيد و البته خنده دار.

    يک مطلب در مورد جاهاتون داخل هواپيما هم بنويسيد:))موفق باشيد بزرگوار

    پاسخ

    سلام. خيلي ممنون، سلامت باشيد. اون خاطره خيلي نوشتني نيست.
    + سجادرحيمي 
    سلام آقا محمدرضا. يادش بخير. البته اون بنده خدا هم با واسطه گري سپاه و موافقت رئيس پروازبا پرواز بعدي بدون بليط رفت.
    1- اگر اين خاطره برگزيده شد هداياش به ما هم ميرسه چون خاطره مشترکيه.
    2-ما که چهارسال مشهدمون همش خاطرست اما سه تا خاطره براي من زيباست و مطمئنم رتبه اول مسابقه خاطره دانشجويي را مياره.
    يکيش همين که گفتي. يکي اون قضيه ببر باغ وحش وکيل آباد البته اون چون خاطره خوبيه بايد بذارم برا مسابقات بين المللي نه اينجا. حيفه از دست ميره.يکي هم صبح روزي که با محمد و جواد کيفي را پيدا کرديم و به صاحبش برگردونديم که مفصله من هم فعلا وقت نوشتنش را ندارم. اما خاطره قشنگيه
    پاسخ

    سلام حاج سجاد. اينجاشو که گفتي من نميدونستم، ممنون. اميدوارم برگزيده بشه، بعدش با هم کنار ميايم. امان از ببر وکيل آباد! حاجي بنويس خاطرتو بيننده ها لذات ببرن از اين تجربه هاي تو.