سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک روز، یک حدیث
تلاوت برگزیده
تلاوت برگزیده
ابراهیم عقیلی
ورودی 94


سورۀ انعام | آیه 59
به همراه تحلیل استاد ابوالقاسمی


بارگذاری

-----------------------------------------------
تلاوتهای مورد علاقتون رو به
razavyoon@chmail.ir
ارسال کنید. البته تلاوتهای اساتید
و دانشجوهای خودمون اولویت داره.


.:: بایگانی تلاوت ها ::.
تصویر برگزیده
تصویر برگزیده
-----------------------------------------------
تصاویر خاطره انگیزتون رو به
razavyoon@chmail.ir
ارسال کنید تا تو این بخش قرار بگیره.

«إنا لله و إنا إلیه راجعون»

 

حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای زارع مهرجردی

ریاست محترم دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد

 

با کمال تأسف و تأثر، بدینوسیله ضایعه درگذشت دایی بزرگوارتان را به جنابعالی و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده، از درگاه خداوند منان برای آن مرحوم غفران و رحمت واسعه الهی و برای کلیه بازماندگان صبری جمیل و اجری جزیل مسئلت می نماییم.


کلیدواژه ها:

حجت‌الاسلام و المسلمین غلامرضا زارع‌ مهرجردی اعلام کرد: آزمون تربیت مدرس قرآن کریم با حضور 50 طلبه از حوزه‌های علمیه خراسان رضوی‌ در ساعت 9صبح 29 دی‌ماه در دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد برگزار شد.

‌آزمون کارشناسی ارشد تربیت مدرس قرآن در مشهدوی با بیان اینکه این آزمون به طور همزمان در 5دانشکده دیگر نیز برگزار شده است،ابراز کرد: دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم بر اساس مجوز صادره، در سال تحصیلی 92- 91در مقطع کارشناسی ارشد در رشته‌های «تفسیر قرآن مجید» و «علوم قرآن مجید» از بین طلاب برادر و خواهر با مدرک سطح دو حوزه از طریق آزمون کتبی و مصاحبه در پنج شهر دانشجو می‌پذیرد.
رئیس دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد ادامه داد: آزمون اختصاصی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم در پنج شهر تهران، مشهد، قم،‌ شیراز و آمل برگزار شده است.
حجت الاسلام و المسلمین زارع با اشاره به رسالت فعالان قرآنی مبتنی بر تربیت نیروی انسانی متعهد و متخصص در ترویج علوم قرآنی بیان کرد: دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، تربیت نیروی انسانی متعهد و متخصص برای نشر و ترویج علوم قرآنی را در راس اهداف خود لحاظ کرده و از این حیث شرایط عمومی و اختصاصی را برای پذیرش داوطلبان در دستور کار خود قرار داده است.
وی با اشاره به تشریح شرایط عمومی و اختصاصی داوطلبان اظهار کرد: اعتقاد و التزام به دین مبین اسلام، نظام جمهوری اسلامی ولایت فقیه،  از شرایط عمومی جهت شرکت در آزمون محسوب خواهد شد.
رئیس دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد ادامه داد: دارا بودن مدارک سطح دو حوزه علمیه، نداشتن منع قانونی از لحاظ نظام وظیفه و کسب نمره قابل قبول در آزمون کتبی و مصاحبه از مهم‌ترین شرایط اختصاصی پذیرش در این آزمون و ورود به دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم است.
وی تحصیل رایگان در دانشگاه، استفاده از مزایای صندوق رفاه دانشجویان، اولویت پذیرش حافظان و قاریان و فعالان این عرصه که موفق به کسب رتبه و مقام و یا تألیفات قرآنی باشند را از مزایای ویژه‌ای برای واجدان شرایط در دانشگاه اعلام کرد.

 


کلیدواژه ها: برنامه های دانشکده(20)،

   

       جنایت کاری که یک آدم را کشته بود، در حال فرار و آوارگی، با لباس ژنده و پرگرد و خاک و دست و صورت کثیف، خسته و کوفته ، به یک دهکده رسید.

چند روزی چیزی نخورده و بسیار گرسنه بود. او جلوی مغازه میوه فروشی ایستاد و به پرتقال های بزرگ و تازه خیره شد. اما بی پول بود. بخاطر همین دو دل بود که پرتقال را به زور از میوه فروش بگیرد یا آن را گدائی کند. دستش توی جیبش تیغه چاقو را لمس می کرد که به یکباره پرتقالی را جلوی چمشش دید. بی اختیار چاقو را در جیب خود رها کرد و….پرتقال را از دست مرد میوه فروش گرفت. میوه فروش گفت : بخور نوش جانت ، پول نمی خواهم
سه روز بعد آدمکش فراری باز در جلو دکه میوه فروش ظاهر شد. این دفعه بی آنکه کلمه ای ادا کند ،صاحب دکه فوراً چند پرتقال را در دست او گذاشت، فراری دهان خود را باز کرده گوئی میخواست چیزی بگوید، ولی نهایتاً در سکوت پرتقال ها را خورد و با شتاب رفت.
آخر شب صاحب دکه وقتی که بساط خود را جمع می کرد، صفحه اول یک روزنامه به چشمش خورد. میوه فروش مات و متحیر شد وقتی که عکس توی روزنامه را شناخت. عکس همان مردی بود که با لباسهای ژنده از او پرتقال مجانی میگرفت. زیر عکس او با حروف درشت نوشته بودند قاتل فراری و برای کسی که او را معرفی کند نیز مبلغی بعنوان جایزه تعیین کرده بودند.
میوه فروش بلافاصله شماره پلیس را گرفت. پلیس ها چند روز متوالی در اطراف دکه در کمین بودند. سه چهار روز بعد مرد جنایتکار دوباره در دکه میوه فروشی ظاهر شد، با همان لباسی که در عکس روزنامه پوشیده بود .
او به اطراف نگاه کرد، گوئی متوجه وضعیت غیر عادی شده بود. دکه دار و پلیس ها با کمال دقت جنایتکار فراری را زیر نظر داشتند. او ناگهان ایستاد و چاقویش را از جیب بیرون آورده و به زمین انداخت و با بالا نگهداشتن دو دست خود به راحتی وارد حلقه محاصره پلیس شده و بدون هیچ مقاومتی دستگیر گردید.
موقعی که داشتند او را می بردند زیر گوش میوه فروش گفت : ” آن روزنامه را من پیش تو گذاشتم، برو پشتش را بخوان
  . سپس لبخند زنان و با قیافه کاملاً راضی سوار ماشین پلیس شد. میوه فروش با شتاب آن روزنامه را بیرون آورد و در صفحه پشتش، چند سطر دست نویس را دید که نوشته بود : من دیگر از فرار خسته شدم از پرتقالت متشکرم . هنگامی که داشتم برای پایان دادن به زندگیم تصمیم میگرفتم، نیکدلی تو بود که بر من تاثیر گذاشت . بگذار جایزه پیدا کردن من ،جبران زحمات تو باشد.


کلیدواژه ها:

نهج الفصاحه، ص568، ح1957

عَلّموا و یَسِّروا و لا تُعَسّروا، و بَشّروا و لا تُنَفّروا، و إذا غَضِب أحدُکم فلیَسکُت.

تعلیم دهید و آسان بگیرید و سخت مگیرید،
شادی بیفکنید و نفرت ایجاد مکنید،
و چون یکى از شما خشمگین شود باید خاموش ماند.

نهج الفصاحه (کلمات قصار رسول اکرم صلی الله علیه و آله)، ص568، ح1957


کلیدواژه ها: حدیث(6)، رحمة للعالمین(1)،

روش درس خوندن بعضیا در ایام امتحانات:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
این که نمیاد...
اینم که طولانیه ولش کن...
اینم که تابلویه جوابش چیه...
اخیــــــــــــش پاشم برم...

منبع:http://movafaghmd.parsiblog.com/


کلیدواژه ها:
[ دوشنبه 91/10/25 ] [ 10:19 عصر ] [ هادی فرخنده نژاد (82) ]

سلام

دیدیم که برخی از دوستان زحمت کشیدن و زدن تو خط نوشتن مقالات و ... خوب الحمدلله. خدا انشاء الله توفیقشون بده و به امید موفقیت روز افزونشون.

و اما بعد

با توجه به اینکه انشاء الله قراره این مقالات در مجلات و کتاب های مختلف داخلی و خارجی چاپ بشه (چون ما که دیدیم این کاره نیستیم ولی گفتیم که بهرحال ما هم در این آش نخودی داشته باشیم) گاهاً پیش می یاد که فونت هایی که اساتید در تایپ مقالاتشون استفاده می کنن تو سیستم مقصد نصب نیست و هزار تا مشکل دیگه از جمله تغییر صفحات، ظاهر بدُ ،  N تا مشکل دیگه.

سرتونو زیادی درد نیارم. در ادامه انشاء الله شما محققین عزیز بتونید با زدن یکی دوتا تیک به شرح ذیل از بروز این مشکل جلوگیری کنید.

البته همین جا از اساتید بزرگوار فن و مهندسین عزیز عذرخواهی می کنم که وارد حیطه IT ایشونا شدم

ادامه مطلب...

کلیدواژه ها: کامپیوتر و اینترنت(10)،

[ یکشنبه 91/10/24 ] [ 7:11 عصر ] [ هادی فرخنده نژاد (82) ]

شریک در همه چیز

در یک شب سرد زمستانی یک زوج سالمند وارد رستوران بزرگی شدند. آن‌ها در میان زوج‌های جوانی که در آن‌ جا حضور داشتند بسیار جلب توجه می‌کردند. بسیاری از آنان، زوج سالخورده را تحسین می‌کردند و به راحتی می‌شد فکرشان را از نگاهشان خواند: نگاه کنید، این دو نفر عمری است که در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند و چقدر در کنار هم خوشبختند.

 

پیرمرد برای سفارش غذا به طرف صندوق رفت. غذا سفارش داد، پولش را پرداخت و غذا آماده شد. با سینی به طرف میزی که همسرش پشت آن نشسته بود رفت و رو به رویش نشست. یک ساندویچ همبرگر، یک بشقاب سیب زمینی خلال شده و یک نوشابه در سینی بود.

پیرمرد همبرگر را از لای کاغذ در آورد و آن را با دقت به دو تکه‌ی مساوی تقسیم کرد. سپس سیب‌زمینی‌ها را به دقت شمرد و تقسیم کرد. پیرمرد کمی نوشابه خورد و همسرش نیز از همان لیوان کمی نوشید. همین که پیرمرد به ساندویچ خود گاز می‌زد مشتریان دیگر با ناراحتی به آن‌ها نگاه می‌کردند و این بار به این فکر می‌کردند که آن زوج پیر احتمالاً آن قدر فقیر هستند که نمی‌توانند دو ساندویچ سفارش بدهند.

پیرمرد شروع کرد به خوردن سیب‌زمینی‌هایش. مرد جوانی از جای خود برخاست و به طرف میز زوج پیر آمد و به پیرمرد پیشنهاد کرد تا برایشان یک ساندویچ و نوشابه بگیرد؛ اما پیرمرد قبول نکرد و گفت: همه چیز رو به راه است، ما عادت داریم در همه چیز شریک باشیم.

مردم کم‌کم متوجه شدند در تمام مدتی که پیرمرد غذایش را می‌خورد، پیرزن او را نگاه می‌کند و لب به غذایش نمی‌زند. بار دیگر همان جوان به طرف میز رفت و از آن‌ها خواهش کرد که اجازه بدهند یک ساندویچ دیگر برایشان سفارش بدهد و این دفعه پیرزن توضیح داد: ما عادت داریم در همه چیز با هم شریک باشیم.

همین که پیرمرد غذایش را تمام کرد، مرد جوان طاقت نیاورد و باز به طرف میز آن دو آمد و گفت: می‌توانم سوالی از شما بپرسم خانم؟ پیرزن جواب داد: بفرمایید. جوان گفت: چرا شما چیزی نمی‌خورید؟ شما که گفتید در همه چیز با هم شریک هستید، منتظر چی هستید؟ پیرزن جواب داد: منتظر دندانها!


کلیدواژه ها:

حلول ماه ربیع الاول

اول ربیع الاول

1.دفن بدن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم 2.لیله المبیت 3.هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمر 4.هجوم به خانه وحی 5.مسمومیت امام عسگری علیه السلام

سوم ربیع الاول

تخریب کعبه توسط یزید

پنجم ربیع الاول

وفات حضرت سکینه

هشتم ربیع الاول

شهادت امام عسگری علیه السلام

نهم ربیع الاول

1.آغاز امامت حضرت ولی عصر علیه السلام 2.قتل عمر بن خطاب 3.قتل عمر بن سعد

دهم ربیع الاول

1.ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با خدیجه سلام الله علیها 2.مرگ داوود بن علی حاکم ظالم مدینه 3.مرگ مالک بن انس 4.اولین روز خلافت غاصبانه معاویه

دوازدهم ربیع الاول

1. آغاز وجوب نماز 2.ورود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه 3.مرگ معتصم عباسی 4.مرگ احمد بن حنبل

چهاردهم ربیع الاول

1.مرگ یزید بن معاویه 2.مرگ موسی خلیفه عباسی

شانزدهم ربیع الاول

ورود اهل بیت امام حسین علیه السلام به شام

هفدهم ربیع الاول

1. ولادت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم 2.ولادت امام صادق علیه السلام

بیست و دوم ربیع الاول

جنگ بنی النضی

بیست و سوم ربیع الاول

ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به قم

بیست پنجم ربیع الاول

1.جنگ دومه الجندل 2. صلح امام حسن علیه السلام

روز اول ماه ربیع الاول:

1.دفن بدن مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

در نیمه شب اول ربیع بدن مطهر خاتم الانبیا’ والمرسلین صلی الله علیه و آله و سلم را امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام دفن فرمودند1

مصیبت و فاجعه رحلت پیامبر صلی الله عله و آله و سلم از یک طرف و بی احترامی به آن حضرت و توجه نداشتن مردم به غسل و کفن و دفن حضرت از طرف دیگر داغهایی بود که بر دل مبارک امیرالمومنین علیه السلامسنگینی میکردچنانچه با یاد تلخ آن روزها فرموده اند:" آیا بدن شریف پیامبر صلی الله علیه آله و سلم را رها میکردم و او را دفن ننموده برای خلافت و سلطنت بعد از او نزاع میکردم"؟3

شیخ مفید میفرماید:" اکثر مردم در دفن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حاضر نشدند,و نماز بر ان حضرت نخواندندچه اینکه بین انصار و مهاجرین مشاجره در امر خلافت بود4.اعمش میگویدپیامبرشان از دنیا رفت مردم هم وغمی نداشتند جز آنکه عده ای بگویند :" امیر از ماست"و طایفه دیگری بگویند :" امیر از ماست"5.

هنگام رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مغیره خطاب به ابوبکر و عمر گفتاگر بعدابا مردم کاری دارید آنها را دریابیدلذا ابوبکر و عمر هنگام دفن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حاضر نبودندبلکه میان دیگران بودند که در سقیفه برای خود امیر انتخاب میکردندو قبل از آنکه کنار بدن حضرت حاضر شوندبدن مطهر دفن شد6.

عبدالله بن حسن میگویدبه خدا قسم ابوبکر و عمر بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نماز نخواندندو سه روز بدن مبارک آن حضرت دفن نشدولی با این همه اهل سقیفه مشغول کار خود بودند7.

حضرت باقر علیه السلام میفرمایندمردم روز دوشنبه و شب سه شنبه را بر بدن آن حضرت نماز میخواندندو عموم مردم حتی خواص و نزدیکان حضرت بر بدن مبارک نماز خواندنداما هیچیک از اهل سقیفه بر غسل و کفن و دفن حضرت حاضر نشدندامیرالمومنین علیه السلام بریده اسلمی را برای خبر دادن نزد آنان فرستادولی اعتنایی نکردند و بعد از دفن آن حضرت بیعت آنان هم تمام شد8.

عایشه در این باره اقراری دارد که جالب توجه استاو گفته است:" بخدا قسم ما از دفن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با خبر نشدیم تا اینکه صدای بیل و کلنگ را در شب چهارشنبه از حجره آن حضرت شنیدیم", یعنی بعد از دفن متوجه شدیم9.

باید از اینان که بر سر غصب خلافت همه چیز را فراموش کرده بودند پرسیدآیا سقیفه در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و به سفارش حضرت بود یا غدیر؟

آیا برای تشکیل شورای سقیفه دستوری از طرف خداوند آمده بود یا درباره غدیر؟

آیا در سقیفه از اکثر بلاد مسلمین حضور داشتند یا در غدیر؟

آیا در سقیفه همه مردم حاضر بودند یا در غدیر که حتی زنها هم بیعت کردند؟

2.لیلت المبیت

شب اول این ماه پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم از شر کفار از مکه به مدینه هجرت کردنددر آن شب آقا و مولایمان امیرالمومنین علیه السلام جان نثاری فرموده به جای رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در بستر ایشان خوابیدند10, چه اینکه کفار قریش قصد کشتن حضرتش را داشتندبه این مناسبت آیه و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله...":" از مردم کسی هست که جان خویش را در راه رضایت خداوند میفروشد و خدا بر بندگان مهربان است در شاُن علی بن ابیطالب علیه السلام نازل شد11.

در شبی که امیرالمومنین علیه السلام به جای پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم خوابید به جبرییل و میکاییل خطاب رسید که من بین شما دو نفر برادری قرار دادم و عمر یکی از شما رابیش از قرار دادمکدامیک از شما ایثار میکند که عمر طولانی از آن دیگری باشد؟ هر دو عمر طولانی را اختیار کردند.

خطاب آمد: " به زمین نگاه کنید و ببینید که چگونه علی علیه السلام حیات خود را به برادرش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ایثار نموده و به جای او خوابیده و جان خود را فدای جان او نموده استبه زمین بروید و او را از دشمنان حفظ کنید". آنان آمدند و بالای سر امیرالمومنین علیه السلام و میکاییل سمت پاهای آن حضرت نشست و ندا کرد:" بخ بخ من مثلک یابن ابی طالبخداوند در جمع ملایکه به تو مباهات فرمود" . اینجا بود که آیه شریفه ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله ... " نازل شد12.

3.هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم 13 سال پس از بعثت به مدینه طیبه هجرت فرمود.13

4.هجوم به خان? وحی

در این روز اولین هجوم به خان? امیرالمؤمنین علیه السلام صورت گرفت.هنگامی که امیرالمؤمین علیه السلام ، متوجّه غسل و کفن و دفن پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم شد و غاصبین خلافت در سقیفه بودند، در شب چهارشنبه که اول ربیع بود بدن مبارک آن حضرت را دفن فرمود و طبق وصیت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم متوجّه جمع آوری قرآن شدآن حضرت فرمود: «علی جان، تا سه روز از خانه خارج مشو و قرآن را جمع آوری کن...».14

در این ایام، سه بار به منزل آن حضرت هجوم آوردند بار اوّل در روز اول ربیع بود که برای بیعت آمدند و آن حضرت فرمود که قسم یاد کرده ام تا جمع قرآن تمام نشود از خانه بیرون نیایم و آنان بازگشتندپس از آن امیرالمؤمنین علیه السلام شبها صدّیق? طاهره و حسنین علیهم السلام را بر درِ منازل اصحال می بردند و طلب یاری می نمودند. 15

بار دوّم هفت روز بعد از دفن پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم بود که زبید و عده ای دیگر در منزل امیرالمؤمنین علیه السلام جمع شده بودندآن روز زبیر شمشیر کشید تا عمر را بکشد. 16

بار سوم به منزل حضرت هجوم آوردند، و پس از آتش زدن درِ منزل و ضرب و جرح صدّق? طاهره سلام الله علیها و کشتن حضرت محسن علیه السلام، امیرالمؤمنین علیه السلام را با دست بسته بیرون بردند.17

5.مسمومیت امام عسکری علیه السلام

امام حسن عسکری علیه السلام در اثر زهر مسموم شد و بیماری حضرت آغاز گردید. 18 بنا بر قولی شهادت امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 هـ در چنین روزی بوده است، 19 و به قولی دیگر در چهارم ربیع الاول و به قولی دیگر در هشتم ربیع الاول بوده است. 20


1.طبقات ابن سعد: ج2 ص78. مسند احمد: ج6 ص274،242،62 . سنن بیهقی: ج3 ص409م السیرةالنبویة(ابن کثیر): ج4 ص538.

2. خصال:ص372. اختصاصص171.

3. احتجاج:ص74.

4.ارشاد مفیدج1ص189.

5.تقریب المعارف:ص256.

6. المصنف:ص568،14. جامع الاحادیث:ج13 ص267.

7.تقریب المعارف:ص251

8.مناقب ابن شهرآشوبج1ص297 . بحارالانوارج22 ص524.

9.تاریخ الاسلام(ذهبی): ج1ص582. السیرة النبویة(ابن کثیر):جص538. مسند احمد:جص274،242،62.

10.قلائدالنحور:ج ربیع الاول، ص8. مسارالشیعة:ص27. فیض العلام:ص201. زادالمعاد:ص332. بحارالانوار:ج97 ص168 . مصباح کفعمیجص596.

11.سور? بقرهآی? 207.

12.بحارالانوار:ج19 ص39.

13.قلائدالنحور:ج ربیع الاول، ص8. مصباح کفعمیجص596

14.تفسیر فراتص398 . در توحید صدوق:ص73 هفت روز در امالی طوسی:جص263 نُه روز است.

15.کتاب سلیمص128. احتجاج:ص75-190.

16.توحید صدوق:ص73. احتجاججص95-111. بحارالانوار:ج28 ص321

17.کتاب سلیمص82-249. الکوکب الدریجص194. الجملص117. کامل ابن اثیرجص326. تاریخ طبریج3ص203.

18.قلائدالنحور:ج ربیع الاول، ص2. مصباح کفعمیص523. مصباح المجتهدص732. فیض العلام:ص201. ارشادج2ص336. کشف الغمة:جص 415 . بحارالانوارج50 ص334-335

19.قلائدالنحور:ج ربیع الاول، ص2. مصباح کفعمیص523. مصباح المجتهدص732. فیض العلام:ص201.

20.مسارالشیعة:ص28-29. فیض العلام:ص205.


کلیدواژه ها:
[ یکشنبه 91/10/24 ] [ 8:34 صبح ] [ سیده فاطمه موسوی (81) ]

سلام و ادب. یکی از احادیثی که در اول ماه ربیع دوستان از طریق پیامک برای همدیگر می فرستند حدیثی گوهربار پیامبر رحمت(ص) می باشد:*هرکس بشارت ماه ربیع را به من بدهد من بشارت بهشت را به او می دهم*
آیا این حدیث از لحاظ سند معتبر است؟ بله بسیار صحیح است.
آیا عقل سلیم این حدیث را می پذیرد که کسی با یک بشارت امروزه به بهشت می رود؟ خیر.
معنای صحیح این حدیث:

*این روایت در معانی الاخبار صدوق(ص204) مسندا از ابن عباس نقل شده است: روزی پیامبر(ص)در مسجد قبا بودند و عده ای از اصحاب او در کنارش بودند، حضرت فرمودند:اولین کسی که در این ساعت بر شما وارد می شود مردی از اهل بهشت است، زمانی که اصحاب آن را شنیدند گروهی از آنان برخاستند و بیرون رفتند و هر یک از آن ها دوست داشت که برگردد و اولین شخصی باشد که داخل شده است و لذا بهشت بر او واجب شود، اما پیامبر(ص)آن را می دانست، پس به آن عده از اصحاب که نزد او باقی مانده بودند فرمود: جماعتی با سبقت گرفتن  از یکدیگر به شما داخل خواهند شد پس هر کس که از آن ها مرا به خارج شدن ماه آذار(همان ماه صفر) بشارت بدهد بهشت سزاوار اوست، آن عده وارد شدند و ابوذر نیز همراه با آنان داخل شد، پیامبر(ص) به آن ها فرمودند: ما در کدام ماه از ماه های رومی قرار داریم؟ ابوذر پاسخ داد: ای رسول خدا ماه آذار تمام شده است. پس پیامبر(ص)فرمود: ای ابوذر آن را می دانستم، ولی دوست داشتم قومم بدانند که تو مردی از اهل بهشت هستی.* 

در نتیجه این حدیث شامل حال کسی جز ابوذر نمی باشد و اعتقاد بر این حدیث مبنی بر این که اگر امروزه کسی بشارت ماه ربیع الاول را بدهد به بهشت می رود امر صحیحی نمی باشد.
انشاالله در همه ایام شاد و سلامت باشید.گل تقدیم شما 


کلیدواژه ها:
[ شنبه 91/10/23 ] [ 8:49 عصر ] [ سجاد رحیمی (86) ]

ماجرای عجیب "تولد و مرگ" قاتل ثامن الحجج (ع)

قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: ابوالعباس عبدالله، ملقب به مأمون در سال 170 ق. از کنیزی بادغیسی به نام مراجل زاده شد، وی هنگامی که سیزده سال سن داشت هارون او را ولیعهد دوم خویش کرد. او که پس از قتل امین (برادرش) به سلطنت رسید، نحوه ی تولد و مرگ بسیار عجیبی داشت، به نحوی که برای عباسیان نیز کم سابقه و شاید بی سابقه بود!

مامون که پس از دعوت از امام رضا (ع) به خراسان برای جلوگیری از قیام های علیه خود، این امام را در سال 198 ق. مسموم و به شهادت رساند، بی شک این شقاوت و قساوت را از پدر (هارون الرشید) و مادر خود به ارث برده بود و ریشه ای این خباثت را باید از زمان انعقاد نطفه ی وی جست و جو کرد که ماجرایی خواندنی دارد.

بنا به نقل از حیوه الحیوان دمیری؛ مامون پس از کشتن امین (برادر خود) با زبیده خاتون مادر وی ملاقات کرد و عذرهای فراوان خواست ولی هر چه عذرخواهی می نمود جوابی نمی شنید. در این بین متوجه شد که مادر زیرزبانی سخنانی می گوید ولی معنای آن را متوجه نمی شود. مأمون گفت: مادر مرا نفرین می کنی؟ گفت: نه. ولی مامون همچنان اسرار ورزید تا بداند مادرش چه می گوید!؟ تا این که زبیده چنین گفت: من به یاد می آورم مطلبی را که تمام مقدرات تور کشتن پسرم (حتی به قتل رساندن امام رضا (ع) توسط وی در آینده) از همان ماجرا رقم می خورد! و آن ماجرا این است:

شرط هایی کذایی!
روزی با پدرت شطرنج بازی می کردیم، به شرط آن که هر کس برد، آنچه از فرد بازنده خواست عملی کند. در این بین پدرت بر من پیروز گردید و شرط عجیب خود را برای گذاشت: وی (هارون الرشید) گفت: باید دور قصر را برهنه و عریان بگردی! و من هر چه عذر خواستم قبول نکرد و بالاخره خواسته ی او را عملی کردم.

پس از آن دوباره شروع به بازی کردیم و این دفعه من بر او غالب آمدم و به وی گفتم: باید در آشپزخانه قصر با قبیح ترین و زشت ترین کنیزان عمل زناشویی را انجام بدهی! و پدرت هر چه من را التماس نمود و حتی گفت که خراج یک سال مصر را به من می دهد، ولی من قبول نکردم و دست او را گرفتم و بردم میان آشپزخانه، و خوب گشتم و کنیزی بدشکل تر از مادر تو «راجل» پیدا نکردم و گفتم باید با این کنیز، آن عمل را انجام بدهی! او اجباراً این عمل را انجام داد و نطفه ی تو منعقد شد، حالا در ذهنم این ماجرا به یاد آمد و داشتم بر زیر لب به خود می گفتم: «لَعَن الله اللجاج»، خدا لعنت کند مرا که به فشار و اصرار سبب قتل پسر خودم شدم!

همانطور که ذکر شد بی شک نطفه ای که به این شکل، آن هم تنها بر سر قمار منعقد گردد حاصی از این بهتر (برادرکشی و امام کشی) نخواهد داشت.

مرگی عجیب!
مامون پس از دوران حکومت خود و انجام بی رحمانه ترین امور از جمله کشتار اعضای خاندان نبوی ؛ سرکوب قیام عای علوی و... سرانجام روزگار حکومت و زندگی اش در سال 218 ق به سر آمد و اجل او فرا رسید. ولی مرگ او نیز مانند تولدش منحصر به فرد بود!

مامون که پس از فتوحات روم راهی پایتخت خود بود، در مسیر بازگشت از چشمه ای بنام «بذیذون» که معروف به «عشیره» بود گذر نمود و به دلیل آب و هوای مناسب و منظره ی دلگشا و سبز و خرمی که داشت، مامون دستور داد در آنجا سپاه توقف کند تا از هوای این منطقه مدتی استفاده نمود و سپس راهی دیار خود گردند.

محمدباقر مدرس بستان آباد می نویسد: برای مامون روی چشمه جایگاه بسیار زیبایی از چوب آماده کردند و وی در آنجا می ایستاد و صافی آب را تماشا می نمود. در این هنگام که مامون غرق در تماشای آب بود، یک ماهی بسیار زیبا به اندازه ی نصف طول دست و نقره ای رنگ آشکار شد.

مامون گفت هر کس این ماهی را بگیرد یک شمشیر جایزه دارد. یکی از سربازان خود را به آب انداخت و ماهی را گرفت و بیرون آورد و همین که به تخت و جایگاه مامون رسید، ماهی خود را به شدت تکان داد و از دست او خارج شد و در آب افتاد. بر اثر افتادن ماهی در آب، مقداری از آب بر صورت و گلوگاه مامون رسید و در همان لحظه ناگهان لرزش بی سابقه ای تمام وجود او را فرا گرفت!

سرباز برای مرتبه دوم به آب پرید و ماهی را گرفت و مامون این بار دستور داد آن را کباب کنند. ولی لرز به طوری شدت یافت که هر چه لباس زمستانی و لحاف بر روی او می انداختند آرام نمی شد و پیوسته فریاد می زد: «البرد البرد» سرما سرما. در این بین ماهی را که بریان شده بود برایش آوردند ولی وی به حدی در ناراحتی و فشار بود که نتوانست حتی لقمه ای از آن را بخورد.

معتصم که برادر مأمون بود و پس از وی به حکومت رسید فوراً دستور داد تا برای وی پزشکان سلطنتی را حاضر کنند و وی را معالجه کنند. پس از معاینه مامون پزشکان گفتند: ما از معالجه ی وی عاجزیم! این حالت لرز و ضربان نبض بی شک نشانگر مرگ وی است و تا حالا در طب، مانند این بیماری رخ نداده است.

مامون که حالش بسیار وخیم شده بود و لحظه ای لرز و لحظه ای چنان تب می نمود که از بدنش مانند چشمه های جوشان عرق خارج می شد، دستور داد تا وی را به جای بلندی ببرند تا یک مرتبه دیگر سپاه و سربازان خود را ببیند.
در سفینه البحار، جلد 1، این گونه نقل است: شب بود، مامون را به جای بلندی بردند، همین که چشمش به سپاه بی کران در خلال شعاع آتش هایی که کنار خیمه ها افروخته بود افتاد و به رفت و آمد سربازان نگاهی کرد که همه با خود مشغول و از مامون بی خبرند یک مرتبه رو به آسمان کرده، گفت: «یا من لایزال ملکه ارحم من یزال ملکه» ای آن که پادشاهی او زوال پذیر نیست، رحم کن بر کسی که پادشاهیش به پایان رسیده.

سپس او را به جایگاه خودش بردند و معتصم (برادرش- خلیفه بعدی) کسی را گماشت تا شهادتین را به وی تلقین کنند. سپس آن مرد با صدای بلند کلمات شهادتین را می گفت و در این بین «ابن ماسویه» پزشک مخصوص مامون گفت: فریاد نکش. الان مامون با وضع موجودی که دارد فرق بین پروردگار و «مانی» نقاش را نمی شناسد و در همین بین مامون چشم هایش باز شد، چنان بزرگ و قرمز شده بود که هر بیننده ای را دچار وحشت می کرد و در همین حال می خواست «ابن ماسویه» را با دست خود فشار دهد ولی قدرت نیافت و چشم از دنیا بست.
این ماجرا در روز پنجشنبه هیجدهم رجب سال 218 ق. رخ داد و سپس جنازه ی او را به طرسوس حمل کردند و به خاک سپردند.

مجازات عمل
مامون هنگام خوراندند انار یا انگور زهرآلود به امام رضا (ع) خدا را به یاد نیاورد و با کمال بی شرمی بنا به گفته ابی صلت هروی، بر بالین امام (ع) حاضر گردید و با تزویر گریه می کرد، در حالی که امام مانند فردی مار گزیده و ماهی به خشکی افتاده به خود می پیچید...

در این هنگام مامون هیچ گاه فکر نمی کرد چه سرنوشتی برای وی رغم خواهد خورد به نحوی که سفینه البحار اظهار می کند شاید ظهور ماهی و آب در قبر امام هشتم برای تنبیه و آگاهی آن ملعون بوده است به نحوی که خداوند انتقام حجه خود را بوسیله ماهی خواهد گرفت و البته مدرس بستان آباد نیز می گوید: ممکن است این ادعا هم صحیح باشد که مرگ مامون به وسیله ی ماهی و لرز شدید به علت این بوده که امام رضا (ع) در اثر زهر، هنگام شهادت مانند ماهی به خاک افتاده می لرزیده اند و شاید این گونه به شهادت رساندن این امام مظلوم باید برای مامون که خود نظاره گرد بود پیش می آمده تا به عمق بی رحمی خود پی ببرد.
 


ادامه مطلب...
کلیدواژه ها:
1   2   3   4   5   >  
درباره ی وبلاگ
رضویّون -  دانش آموختگان دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد

کانون دانش آموختگان دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد، در سال 1389 تأسیس گردید. این وبلاگ وابسته به این کانون، و محلی است برای هم افزایی فعالیت ها و ایده های قرآنی. ان شاء الله بتوانیم قدمی مؤثر در راه ترویج «انس با قرآن کریم» برداریم.

رضویون در آپارات

ثبت نام نویسندگی وبلاگ رضویّون

حقیقت این است که ما هنوز خیلی از قرآن دوریم...

کد نمادِ ما
ذکر امروز
دانشکده ها
دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم

قرآن و زندگی - وبلاگ شخصی استاد عظیم پور

انجمن علمی دانشجویی دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد

دانشجویان دانشکده علوم قرآنی شاهرود

فاطر - بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران

ویژه ها
دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنه ای
بیان معنوی - دفتر نشر آثار و اندیشه های حجة الاسلام علیرضا پناهیان
مسجد نما
مدرسه نما
جامع الاحادیث
پایگاه اطلاعرسانی مداح اهل بیت (ع) حسن نجف زاده
اسلام کوئست
مؤسسه فرهنگی بیان هدایت نور
طرحی برای فردا
روشنگری
آمار بازدید
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 180
کل بازدیدها: 2415354
موسیقی وبلاگ
ایران رمان

ابزار هدایت به بالای صفحه